رضا بیگدلی در تحقیق برای دانش آموزان:
دولت در اصل به سازمان سیاسی جامعه که متشکل از
حکومت ، مردم و سرزمینی با مرزهای معین است گفته می شود . همچنین به ساخت
قدرتی که در سرزمین معین برمردمانی معین تسلط پایدار دارد و از نظر داخلی ،
نگهبان نظم به شمار می آید و از نظر خارجی ، پاسدار تمامیت سرزمین و منافع
ملت و یکایک شهروندان خویش به شمار می آید تعریف شده است .
اما در این جا منظور از دولت ، مفهوم رایج آن یعنی هیئت دولت یا قوه مجریه است .
دولت
از چند وزارت خانه و سازمان تشکیل می شود. آن ها کارهای مختلفی برای مردم
انجام می دهند و رئیس جمهور بر کارهایشان نظارت دارد . رئیس جمهور برای مدت
چهار سال با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود و انتخاب مجدد او به صورت
متوالی ، تنها برای یک دوره بلامانع است .
ریاست قوه مجریه :اجرای
قانون اساسی :اگر در سازمان یا وزارت خانه ای بر خلاف قانون اساسی عمل شود
رئیس جمهور از مسئول آن وزارت خانه در خواست می کند که علت را توضیح دهد .
تعیین
نماینده ویژه : رئیس جمهور در مواقع ضروری برای پی گیری کارها نماینده یا
نمایندگانی تعیین می کند از جمله زمانی که در اداره یا وزارت خانه ای مشکل
خاصی پیش می آید یا به علت وقوع سیل زلزله ، .... به منطقه ای خسارت وارد
می شود .
امضای توافق نامه های بین المللی : کلیه ی موافقت نامه ها و
قرار دادهایی که قرار است بین جمهوری اسلامی ایران و کشور های دیگر بسته
شود ، پس از تصویب مجلس شورای اسلامی ، به امضای رئیس جمهور یا نماینده ی
قانونی او می رسد .
هیئت دولت گروهی است که از رئیس جمهور ، معاونان
رئیس جمهور و وزیران تشکیل می شود . آن ها در طول سال جلسات متعددی برگزار
می کنند و در مورد مسائل مهم کشور و جهان به گفتگو می پردازند و در مورد
مسائل مهم تصمیم گیری می کنند .
سازمان تربیت بدنی ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سازمان حفاظت محیط زیست مستقیماً زیر نظر رئیس جمهور قرار دارند .
دولت و حکومت اسلامی از دیدگاه امام خمینیجریانات
و حوادثی که در دهههای اول از سدة اخیر بر ایران میگذشت، بویژه سقوط
نهضت ملی نفت، سایه روشنهای فراوانی پیش روی تحلیلگران و جامعهشناسان
بخصوص آنهایی که درد دین داشته و به سرانجام امت اسلامی ایران با اهداف
آرمانگرایانه میاندیشیدند، قرار داده بود. حضور بیحد و حصر آمریکاییان در
ایران و تسلط شدید آنها بر دربار پهلوی پس از کودتای 28 مرداد 32، شکافهای
میان شاه و ملت را بیش از پیش نمایان ساخته و چهره ضد مذهبی و ضد مردمی او
را بر ملا مینمود.
حضرت امام با نگاه ژرف و تحلیل عمیقی که در مواجهه
با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اجتماع آن روز ایران داشتند، به عنوان
عالم دینی و سیاسی نمیتوانستند، نسبت به این مسائل مهم امت اسلامی
بیتفاوت باشند و با احاطه بر اوضاع زمانه، منتظر فرصتی بودند تا با آگاهی
دادن به جامعه زمان خویش، اعتراض صریح و واکنش مثمرثمری را نسبت به افشا
ساختن این وضعیت داشته باشند.
رحلت آیتالله بروجردی، گستاخی و جسارت
محمدرضا شاه را در پی داشت تا با سوءاستفاده از این موقعیت برنامههای
موردنظر خویش، بخصوص برنامههایی را که مخالف با منافع اسلام یا میهن و به
نفع اربابان بیگانهاش بود اجرا نماید. حضرت امام در چنین موقعیت حساسی
وارد عمل شدند. ایشان در وهله اول با سخنرانیهای صریح و واکنش سریع در
اعتراض به برنامههای غیراسلامی و ضد مردمی شاه ضمن اعلام مواضع خود، با
تبیین برنامههای خیانتکارانه شاه از مردم و نهادهای اسلامی بخصوص مراجع و
مجتهدین و حوزههای علمیه درخواست میکردند که در چنین موقعیتهایی واجب است
با واکنش نشان دادن مؤثر به داد اسلام و مردم برسد. تداوم سخنرانیهای امام
و تلاشهای ایشان در جهت تنویر افکار مردم جامعه، سرانجام منجر به
غیرقانونی اعلام شدن حکومت شاه و دعوت حضرت امام از مردم ایران برای
جایگزین کردن حکومت اسلامی به جای استبداد شاهنشاهی بود.
ضرورتها و لزوم تشکیل دولت و حکومت اسلامی
اندیشهها
و عمده سخنرانیهای حضرت امام در ضرورت و لزوم تشکیل دولت و حکومت اسلامی
بر چند پایه و محور عقیدتی، تاریخی، اجتماعی و سیاستهای داخلی و بینالمللی
استوار میباشد که به هر یک از آنها جداگانه اشاره میشود:
تشکیل حکومت واقعی اسلامبه
لحاظ اجتماعی ـ مذهبی، حضرت امام که اندیشه سیاسی خودشان را ضرورت تشکیل
حکومت در چارچوب احکام و قوانین اسلامی در راه تحقق بخشیدن به پیاده کردن
این احکام میدانستند، با شجاعت هرچه تمامتر به انتقاد از برخی رفتارها و
عملکردهای غیراسلامی حکومت پهلوی پرداختند و نهایتاً حکومت وی را غیراسلامی
و وجود شاه در ایران را مانع اصلی در راه نیل به حکومت صددرصد اسلامی که
آرزو داشتند به حساب آوردند. مخالفتها و انتقادات اولیه امام از زیر سؤال
بردن حرکتهای خائنانه شاه به اسلام و همپیمان شدن با یهود آغاز میگردد:
«...
همه با هم همصدا بگویند که آقا ما نمیخواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما
حکومت کند. ما نمیخواهیم که مملکت ما با مملکت یهود همپیمان بشود در
مقابل پیمان اسلامی...»
لحن پرقدرت امام در سخنرانیهای خود و در انتقاد
تند و صریح از شاه، محمدرضا پهلوی و اعمال وی را بیمحابا زیر سؤال میبرد و
نه تنها وی را یک حاکم اسلامی نمیدانستند، بلکه او را جنایتکار و خاطی از
احکام و قوانین اسلام میخوانند:
«... جنایتکاری که علیه تمام شعائر
مذهبی و اسلامی مبارزه میکند و با همة مظاهر اسلامی مخالف است، نمیتواند،
در بین مسلمین موافق داشته باشد. جنایتکاری که میگوید مذهب در حکومت من
نقشی ندارد، چطور ممکن است موافق داشته باشد...»
حضرت امام با اشاره به
گزارش تاریخی منابع مربوط به عدم سازش امام علی(ع) با معاویه از همان
ابتدای خلافت، آن را حجتی آشکار بر مردم زمانة خود در عدم رضایت به حکومت
جور میدانند و معتقدند که:
«رضایت بر حکومت اینها... رضایت بر غارتگری مال مردم است و هیچ مسلمی حق ندارد که رضایت بدهد به حکومت ظالمی ولو یک ساعت.»
وضعیت
سیاسی ـ فرهنگی و تمدنیای را که محمدرضا شاه در ایران ایجاد کرده بود،
یعنی با اقدامات و عملکردهای خود سعی میکرد تا ایران را یکسره به دامن
استعمارگران ببرد و به اصطلاح آنها را پناهگاه خود قرار دهد و هر روز بیش
از پیش ما را وابسته و محتاج به آنها در تمامی شئون زندگی حتی در مسائل
خصوصی نماید و این کار را تمدن و تجدد به حساب میآورد، مورد انتقاد و
اعتراض حضرت امام قرار میگرفت. ایشان معتقد بودند: حکومتی که ملاکهای
علومش و تربیت و تعلیمش، وابسته کردن مردم جامعه اسلامی باشد، این حکومت
اسلامی نیست.
«... ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم این وضع باید از بین برود...»
امام
با برشمردن برخی اعمال ننگین شاه معتقد بودند که رژیم حتی به حداقل احکام و
دستورات اسلامی نیز عمل نمیکند. بنابراین چنین حاکمی شایستگی و صلاحیت
حکومت بر امت اسلام را ندارد:
«لااقل به بعض احکام این حاکم عمل بکند،
خیانت نکند به این ملت، نخورد مال این ملت را. برندارد مال این ملت را ببرد
به آمریکا و به سایر ممالک و ویلا برای خودش و بچههایش و طایفهاش درست
بکند»
«... ما دنبال یک حاکم تقوادار، تقوای سیاسی لااقل داشته باشد. نخورد مال این ملت را، هدر ندهد مال این ملت را...»
سیاستهای بینالمللی و لزوم تشکیل حکومت اسلامینفوذ استعماری
استعمارگران و رخنه عوامل مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، و حتی
مذهبی آنها در درون تشکیلات جامعه ما در رژیم گذشته منزلت مسلمان را متزلزل
ساخته بود. رضایت به این دریوزگی و سرسپردگی و خفت و زبونی که جامعه
بینالمللی و در رأس آنها آمریکا، انگلیس و اسرائیل برای ایران و دیگر
کشورهای اسلامی منطقه به وجود آورده بودند، عالمان آگاه، آزاداندیش و دلسوز
به حال ملت اسلام همچون حضرت امام را متقاعد میکرد که تشکیل حکومتی
اسلامی که به این خفتها و زبونیها در عرصه بینالمللی خاتمه دهد، بایسته و
جزء تکلیف آحاد مسلمین میباشد و چنین اقدامی اولین هدف و آرمان امام خمینی
به شمار میرفت:
«... در مرحلة اول، هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادی و
سلطة خارجی و داخلی متکی به خارج است و نیز قطع هر نحو سلطه چه سیاسی و
نظامی و چه فرهنگی و اقتصادی است و بیرون راندن استعمار و استثمارگران هر
که باشند و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده...»
حضرت
امام با آگاهی و اشراف کامل بر مسائل بینالمللی در جهت ریشهیابی عوامل
که مخل در کار برقرار شدن حکومت اسلامی بودند، از دستهای آلوده و پیدا و
پنهان استکبار و استعمار جهانی در این کار غافل نبودند. ایشان با گوشزد
کردن توطئههای بیگانگان در ممالک اسلامی از موج تبلیغات منفی که بر علیه
اسلام از جانب استعمارگران به افکار مردمان مسلمان تزریق میگشت، پرده
برداشتهاند:
«... استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام حکومتی ندارد،
تشکیلات حکومتی ندارد... واضح است که این تبلیغات جزئی از نقشة
استعمارگران است برای بازداشتن مسلمین از سیاست و اساس حکومت...»
از
دیدگاه حضرت امام نقشة دیگر استعمار برای تضعیف حکومتهایی که داعیه
اسلامخواهی در مملکت خویش داشتهاند، تبلیغ و تحلیل ناروا در رابطه با عدم
سازگاری دیانت اسلام با سیاست و ترساندن اقشار علما و روحانیون از ورود به
عالم سیاست و منع آنها از داخل شدن به دستگاههای سیاسی حتی برای نظارت،
جهت حفظ احترام و منزلت خویش در میان مردم و جامعه اسلامی است. با تبلیغ
اینکه دخالت در امور سیاسی در واقع همان روی آوردن عالم و روحانی به امور
دنیوی و مصداق فرد فاسق میباشد! اندیشههای مسموم خود را به خورد برخی از
روشنفکران منحرف و برخی از اهالی حوزه داده و با این اقدامات و تبلیغات،
سعی در منزوی کردن علما و روحانیون که از پیشروان مردم در نهضتهای انقلابی
به حساب میآمدند و جدیترین عناصر مخالف با سلطة استعمارگران و از
اصلیترین منهیان متخلفان از قوانین و احکام اسلامی در کشور بودند، نمودند.
متأسفانه برخی از روحانیون و روشنفکران نیز ناآگاهانه و بدون اطلاع از
اندیشههای شوم استعمار آب به آسیاب دشمن میریختند و آنها را در راه
پیشبرد اهداف شومشان یاری میکردند.
«... این را که دیانت باید از سیاست
جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران
گفته و شایع کردهاند. این را بیدینها میگویند. ...این حرفها را
استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کردهاند تا دین را از تصرف امور دنیا و
از تنظیم جامعة مسلمانان برکنار سازند و ضمناً علمای اسلام را از مردم و
مبارزان راه آزادی و استقلال جدا کنند. در این صورت میتوانند، بر مردم
مسلط شده و ثروتهای ما را غارت کنند. منظور آنها همین است...»
«... این
تبلیغ سوء را عمال سیاسی استعمال میکنند تا شما را از سیاست کنار بزنند و
از دخالت در امور اجتماعی بازدارند و نگذارند با دولتهای خائن و سیاستهای
ضد ملی و ضد اسلامی مبارزه کنید و آنها هر کاری میخواهند بکنند... کسی
نباشد، جلو آنها را بگیرد...»
هدف از تأسیس دولت اسلامیاز دیدگاه
امام دولت پهلوی دولتی غیرقانونی بود که نه از پایگاه مردمی برخوردار بود و
نه مطابق با موازین حکومت اسلامی رفتار میکرد و این خود باعث میشد تا
امام خمینی اولین مقصود سیاسی خودشان در جامعه را تأسیس دولت و حکومت
اسلامی مطابق با آن نوع که توسط پیامبر(ص) و امام علی(ع) در حکومتشان بوجود
آورده بودند، بدانند.
امام حکومتی مدنظرشان بود که اهم مقاصد و
خواستههای مردمان مسلمان را برآورده کرده و به نیازهای آنان پاسخ گوید. در
واقع حکومتی که آرزوی حضرت امام بود، حکومتی بود که پس از تأسیس شدن آن،
مایه افتخار و مباهات مردم مسلمان ایران باشد و این حکومت نمونهای باشد،
برای نشان دادن حکومت صحیح به دیگر حکومتهای اسلامی و حتی امتهای غیراسلامی
ممالک دیگر:
«... اگر چنانچه ما بتوانیم انشاءالله حکومت اسلامی را
اجرا بکنیم، در این ممالک، یا در مملکت خودمان که ایران است، آن وقت معلوم
میشود که طرز حکومت چطور است...»
سادهزیستی یکی از اصلیترین
فاکتورهای مهم و از اهداف حضرت امام بود که آن را از طرز زندگی حضرت علی(ع)
در هنگام حکومت پنج ساله حضرتش الگوبرداری نموده بودند و با استناد به
چنین زندگانی بود که خواسته خودشان را مطرح میکردند و از شاه و عملکرد
غیراسلامی او انتقاد مینمودند:
«... ما میخواهیم یک حاکمی در همه
ایران ـ اگر انشاءالله موفق بشوند مسلمین ـ در همه ممالک اسلامی یک حکومت
باشد این جوری یک حکومت باشد که مال مردم را نخورد. یک حکومت باشد که برای
قانون متواضع باشد، یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد...»
مهمترین
مقصود و هدف حضرت امام از تشکیل حکومت اسلام، معرفی کردن حکومتی نمونه به
جهان معاصر برای خروج بشریت از بنبستهای سیاسیای بود که حکومتهای
غیرقانونی و فاسد آنها، آگاهانه یا ناآگاهانه امتها را گرفتار ساخته بودند و
مرتب اظهار امیدواری میکردند تا در آیندهای نزدیک این امر به وقوع
بپیوندد و آنها بفهمند که حکومت اسلامی چه حکومت باارزشی است و مشخصههای
یک حکومت صحیح چیست:
«... من امیدوارم که حکومت اسلامی در ایران تشکیل
بشود و از مزایایی که در حکومت اسلام هست، بر بشر روشن بشود تا بشریت بفهمد
که دین اسلام چه دینی است، و در روابط بین حکومت و ملتها چه روابطی است و
در طرز اجرای عدالت چه نحوی است و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقی دارد
در زندگی...»
«... اگر چنانچه اسلام به آن طوری که هست پیاده بشود و
اجرا بشود امید آن را داریم که تمام بشر در تحت لوای اسلام بیرون بیاید،
تمام مکتبها شکست بخورد. معالاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم...»
امام
خمینی نوعی حکومت اسلامی میخواستند، در کشور برقرار بشود که همه ارکان
حکومتی آن، از شخص حاکم تا پایینترین ردههای مدیریتی و ریاستی آن، رفتار و
زندگی و عملکردی شبیه به نظام خلافتی امام علی(ع) داشته باشند. هدف و
منظور حاکمش از حکومت همان هدفی باشد که امام علی از بدست گرفتن حکومت از
ابتدای بیعتشان با مردم مدنظرشان بود. وضع زندگی و معیشت او، حتی در زمان
حکومت، از افراد طبقه سه پایینتر و با مردم و با همین طبقه فقرا همدرجه
در زندگی بود.
دادرسی حاکم اسلام در حکومتی که مقصود و هدف حضرت امام بود میباید، با رؤسای جمهوری و حاکمان دیگر تفاوت داشته باشد:
«...
حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل رؤسای جمهوری
نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه
میآمد، جلوس میکرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات
مردم در مسجد اجتماع میکردند...»
هدف حضرت امام از تشکیل حکومت اسلامی در این گفتارشان تبلور یافته است:
«...
ما میخواهیم، یک حاکمی در همه ایران ـ اگر انشاءالله موفق بشوند مسلمین ـ
همه ممالک اسلامی یک حکومت باشد این جوری یک حکومت باشد که مال مردم را
نخورد. یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد؛ یعنی سر پیش قانون فرود
بیاورد...»
آفات دولت اسلامی و موانع تشکیل آندر نظر امام یکی
از آفتهایی که دولت اسلامی را تهدید میکند، مناقشات میان گروهها و احزاب
مختلفی است که در راه تشکیل حکومت اسلامی تلاش میکنند. به همین دلیل به
فرمان ایشان، این احزاب و گروهها باید تلاش کنند تا بدور از مناقشات گروهی
خود و حزبی، ملت را تا رسیدن به هدف عالی، یعنی تشکیل حکومت اسلامی هدایت
کنند.
دستهای ناپاک و عقلهای ناقص یا ضعیف نیز ممکن است، بر سر راه
تشکیل یا تداوم حکومت اسلامی قرار گرفته و مانع تحقق آرمان ملت در راه
تشکیل شدن یا ادامه یافتن و یا کند شدن حرکت جامعه به سمت تشکیل دولت ناب
اسلامی گردد. همانطور که به قول حضرت امام همین عوامل بعد از رسول الله و
در صدر اسلام موجب انحراف جامعه اسلامی و دور کردن آن از بستر صددرصد
اسلامی خویش شدند.
یکی دیگر از آفتهای فکری که خطر بزرگ داخلی از دیدگاه
امام محسوب میشود و همین نقیصه فکری و تفسیری از اسلام، باعث رخنه
استعمار و ضربه زدن به دولت و یا مانعتراشی عمده بر سر راه تشکیل دولت
میگردد:
«... تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه بوجود آورده و
شکل ناقصی که در حوزههای علمیه عرضه میشود، برای این منظور است که خاصیت
انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند و نگذارند، مسلمانان در کوشش و
جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام باشند حکومتی بوجود
بیاورند که سعادتشان را تأمین کند...»
همانطور که اشاره شد حضرت امام
در سخنرانیهای خود مؤکداً به تبیین آفتهای اندیشه انحرافی در درون جامعه
اسلامی و هشدار دادن نسبت به خطرات آن میپردازند.
ویژگیها و مزایای حکومت جمهوری اسلامیحضرت
امام، خصوصیات و مزیتهای اسلامی را که از دهة چهل به بعد در ذهن خودشان
میپروراندند، در تمامی سخنرانیهای خود مطرح میساختند. اصل اندیشه حضرت
امام در واقع خداسالاری در جامعه بود. یعنی پیاده کردن دستورات خدا که در
جامعه اسلامی از طریق آیات قرآن؛ سنت و گفتار پیامبر و ائمه به مسلمانها
ابلاغ میگردد و حاکم اسلام باید آنچه از طرف خدا رسیده را عمل کند.
«... حکومت سلطان اسلام «ظل الله» است. معنی «ظل» این است که حرکتی ندارد؛ خودش، حرکت به حرکت اوست...»
در
حکومت اسلامی که مدنظر امام بود، نائل شدن جامعه اسلامی به پیشرفت و بالا
رفتن سطح زندگی مردم و پاسداشت ارزشهای اسلامی، همچنین تأمین امنیت آنها تا
زمانی که به عنوان یک شهروند در مملکت اسلامی زندگی میکنند، جزء
اصلیترین ویژگیها و مزیتهایی بود که مردم از آن برخوردار میشدند. در
همین راستا حضرت امام در سخنرانی خویش در برابر تبلیغات منفی اقدام به
موضعگیری کردهاند:
«این جور نیست که اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود،
دیگر زندگی مردم را به هم میزند و توپ و تانک و این چیزها دیگر نمیخواهیم
و ما میخواهیم، الاغ سوار بشویم حرفهای مفت است که میزنند.»
به
فرمایش امام به ما میگویند که شما حکومت اسلامی میخواهید بکنید؛
میخواهید که اصلاً چرخ این مملکت را بخوابانید! این غلط است میگویند؛
اینها تبلیغات باطل استما که میگوییم اسلام، اینها تبلیغات میکنند که
اینها میخواهند هرج و مرج کنند.
حضرت امام پس از موضعگیری در برابر
تبلیغات منفی دشمنان و معترضان اندیشه حکومت اسلامی، مزایا و ویژگیهای
حکومت اسلامی را از دیدگاه خودشان مطرح نمودهاند:
«... ما که حکومت
اسلامی میگوییم، [یعنی] این هرج و مرج نباید باشد... ما چرخها را به راه
میخواهیم بیاندازیم... نفتهای شما الآن به اروپا و آمریکا دارد میرود، ما
میخواهیم جلوی این گرفته بشود؛ یک مقدار عاقلانهاش فروش برود، آن هم ارز
دست ما بیاید؛ نه اینکه نفت ما را ببرند...»
حضرت امام معتقد بودند که
حکومت اسلامی حکومتی است که به همان شکلی که حکومتهای دیگر تشکیلات حکومتی و
اداری دارند و برای آن قوانین و مقررات وضع کردهاند، دین اسلام نیز دارای
چنین ویژگیهای حکومتی است و قانون اساسی اسلام باید با تفسیر و تحلیل صحیح
از دل احکام و عقاید آن بیرون کشیده شود.
«... اسلام حکومت دارد و
حکومتش همان نحوی که حکومتهای دیگری هست و تشکیلات دارد؛ تشکیلات دارد لکن
تشکیلاتی که تمامش بر مبنای عدالت است. روابط حکومت با رعیت، با اصناف
رعیت، روابط رعیت با حکومت، روابط حکومت با مذاهب اقلیت، روابط مردم جامعه
با اقلیتها، روابط حکومت با حکومتهای دیگر، روابط خود جامعة اسلامی با
جوامع دیگر، تمام اینها قوانین دارد...»
«... وقتی حکومت اسلامی تشکیل
شود همه تابع قانون اسلامند و اسلام یک جناح یکپارچه و واحد است؛ حکومت ما
جمهوری اسلامی است که متکی بر آیات قرآنی است و قانونش، قانون اسلام است و
جناحهای سیاسی در آنجا در اظهار عقاید خود آزادند...»
برنامههای حکومت اسلامی
طرحها
و برنامههایی که حضرت امام در اندیشه خودشان پس از تشکیل حکومت اسلامی و
در بخشهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی در نظر داشتند، در
سخنرانیها و یا نوشتههای ایشان منعکس شده است. برنامه پیشنهادی ایشان با
اشراف کامل بر نقطه ضعفهای حاکمان و خلفای غاصب و غیرقانونی اسلامی در طول
تاریخ و بخصوص حکومت پهلوی و مد نظر داشتن راهکارهایی خیرخواهانه که به سود
مردم جامعه اسلامی و پیشرفت اسلام باشد بوده است.
استقلال و رسیدن به
خودکفایی لازمة حکومت اسلامی، برای قطع وابستگی به اجانب از برنامههای
دیگر امام بوده است. همچنین برنامهها و سیاستهای خارجی و بینالمللی نیز
که ایشان بر آنها تأکید داشتند، نوعی خوار کردن و در تنگنا قرار دادن حتی
قطع رابطه کردن با دولتهای معاند با اسلام و حکومت اسلامی بود:
«... همه
با هم همصدا بگویند که آقا! ما نمیخواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما
حکومت کند. ما نمیخواهیم که مملکت ما با مملکت یهود همپیمان بشود، در
مقابل پیمان اسلامی...»
از دیدگاه حضرت امام نشریات و نوشتههای آنها هم باید، در راستای اسلام و آماده کردن مقدمات یک حکومت اسلامی باشد:
«باید
برنامه و نشریات همه جناحها، بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی
باشد و در مقدمه، سرنگون کردن طاغوت و شاخها و شاخههای آن...»
در
جامعة اسلامی که آرمان و آرزوی حضرت امام به حساب میآمد، برنامهها طی دو
مرحله، هم استقلال و خودکفایی مملکت اسلامی و اختصاص یافتن سرمایهها به
مردم را شامل میشده است و هم مجموعه اقداماتی در درون تشکیلات این جامعه
هم به لحاظ منابع انسانی که تصفیه درونی و پالایش نیروهایش میخوانیم و هم
به لحاظ منابع و امکانات مالی، جهت انجام اصلاحات تشکیلاتی به طور
همهجانبه مدنظر بوده است:
«... در مرحله اول هدف مستقل نمودن کشور و
قطع ایادی و سلطة خارجی و داخلی متکی به خارج است و نیز قطع هر نحو سلطه چه
سیاسی و نظامی و چه فرهنگی و اقتصادی است و بیرون راندن استعمار و
استثمارگران هر که باشند و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج
کشیده... مرحله دوم تصفیه کامل وزارتخانهها و ادارات دولتی و مؤسسات دولتی
و ملی از اشخاص خائن و استفادهجو و انگلهاست و سپردن کار به کاردانان
وطنخواه امین و نیز حذف زواید شعبهها و کرسیهایی که کار مفید برای کشور
ندارند... و حذف هزینههای فوقالعاده و حاتمبخشیها که موجب تزلزل بودجة
دولت شده است و پس از آن مراحل دیگری است که به تدریج اصلاح میشود...»
برنامه
سیاسیای که مدنظر حضرت امام بوده است، از سوی تبلیغات مخالفان بخصوص
رسانههای رژیم و تبلیغاتچیان شاه قلب شده و آنها درصدد بودند تا اندیشه
امام و برنامههای حکومتی ایشان را نوعی نقشهها و اهدافی شبیه آنچه
امپراطوری عثمانی در قرنهایی که این امپراطوری از قدرت جهانی برخوردار بود،
تعبیر نمایند و آن را خطری قریبالوقوع برای غربیان و کشورهای منطقه تلقی
کنند. سؤالی که لوسین ژرژ خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه در تاریخ 4/2/57
از ایشان پرسیده بود، نیز ناشی از تأثیر همین شایعات و فرضیات مغرضانه بود.
اما آنچه پاسخ حضرت امام بود، در واقع استناد ایشان به نوع تشکیلات حکومتی
پیامبر(ص) و علی (ع) بود:
«... تنها مرجع استناد برای ما زمان پیغمبر و زمان امام علی است...»