تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

ماهی ها چگونه موجوداتی هستند

مهندس رضا بیگدلی
ماهی مهره دار آبزی است که اصولا خون سرد، با فلس پوشیده شده و مجهز به دو سری باله جفت و چندین باله غیر جفت می باشد.ماهی در دریا و آب شیرین به وفور یافت می شود انواعی رادر جویبار های کوهستان مانند  ., char وgudgeon و در عمیقترین عمق اقیانوس مانند gulpers وanglerfish می شناسند. ماهی ها از نظر غذایی برای مردم سراسر جهان اهمیت زیادی دارند هر کدام را از مناطق زیستی جمع آوری می کنند و یا تقریبا به همان روش مثل گله گاو یا جوجه مرغ پرورش میدهند.ماهی را برای تفریح بخاطر ماهگیری با قلاب و نگهداری مورد استفاده قرار می دهند و ماهی ها را معمولا در آکواریم عمومی نمایش می دهند. ماهی نقش مهمی درفرهنگ در طی سالیان متمادی دارد مبنای وسعت به اندازه یک الهه و نماد مذهبی برای موضوعات کتابها و فیلمهای پرطرفدار است.

ماهی چیست؟

ماهی را بطور دقیق حیوانی با ستون فقرات اما بدون چهار بازو تعریف کرده اند ، گروه آنها هیج شباهتی به پرندگان، پستانداران ندارد  ماهی یک نوع کلد نیست اما یک پارافیلتیک مجموعه از ما رماهی دهان گرد، مارماهی، خاویار، سگ ماهی، کوسه، سفره ماهی، ماهی شش دار، نیزه ماهی، ماهی الکتریسته ای را شامل میشود.

معمولا ماهی خونسرد است و دارای بدنی کشیده است که می تواند خیلی سریع شنا کند، اکسیژن خود را بوسیله آبشش بدست می آورند دوجفت باله دارد یک یا دوجفت باله شکمی ویک باله مخرجی وباله دمدار و آرواره و پوستی که با فلس پوشیده شده است و برای تولید مثل بسیار تخم می گذارد.  

بهرحال در هرکدام از آنها استثناهایی وجود دارد. ماهی تونایوتون(تن) وچند گونه از کوسه ها خون گرمند. قادرند دمای بدنشان را بالاتر از آب اطراف خود تنظیم کنند. با استفاده از ساختارهای مختلف بسیاری از ماهی های آبهای شیرین اکسیژن را از هوا و همینطور از آب بدست می آورند.ماهی شش دار ششهای مشابه با چارپایان دارند،  gouramis ساختاری دارد که اندام لامینت نامیده می شود که عملکرد مشابهی دارند درصورتیکه بسیاری از گربه ماهی ها مثل Corydoras اکسیژن را از طریق معده یا روده بدست می آورند.شکل بدن و ترتیب باله ها بطور قابل ملاحظه ای متغیر است ،پوشش برخی ظاهرا شکل ماهی نیستند بلکه شبیه به اسب دریایی ، pufferfish, anglerfish, gulpers هستند. همینطور ممکن است سطح پوست لخت باشد ( مانند مارماهی ) ، و یا با فلسهایی از نوع گونه های مختلف که همیشه به عنوان پلاکوئید ( در نوعی کوسه و سفره ماهی ) و کاسمید (ماهی های شش دار فسیلی ) کونوئید ( ماهی فسیلی مختلف وهمینطور نیزه ماهی ها و سیکلوئید و کتنوئید ( این دونوع آخر بیشتر در ماهی استخوانی است ) وجود دارند. ماهیانی وجود دارند که زمانی را خارج آب می گذرانند. Mudskippers را می خورند و بر روی سطوح گلی برهم تاثیرگذارند و فقط در زیر آب در پناهگاه های زیر زمینی پنهان می شوند.

بیش از نیمی از ماهیان مختلف را به عنوان مهره داران می شناسند حداقل 24600 گونه های ماهی را می شناسند بیش از 23000 گونه ماهی استخوانی و بقیه درحدود 850 تا کوسه ، سفره ماهی و چیمراس و در حدود 85 عدد مارماهی دهان گرد و مارماهی وجود دارند .اندازه ماهی ها 16 متر درکوسه سفید و 8میلی متر بلندیstout infantfish است.

بسیاری از انواع حیوانات آبزی معمولا ماهی نامیده می شوند ولی ماهی نیستند اینها شامل ستاره دریایی،ماهی ژله ای ، عروس دریایی و ماهی مرکب می شوند. بی مهرگان دریایی که  وال و حلزون دریایی و دلفین  هستند ماهی نامیده می شوند و باوجود این پستانداراند .

کالبد شناسی ماهی

1- سرپوش آبششی، 2- خط جانبی، 3- باله ی پشتی، 4- باله ی چربی، 5- ساقه ی دمی، 6- باله ی دمی، 7- باله ی مخرجی،8- فوتو فورز  9- باله ی لگنی، 10- باله ی سینه ای

دستگاه گوارش

ماهی با استفاده از آواره هایش میتوانند غذاهای گوناگون  شامل گیاهان و موجودات زنده را  بخورد. ماهی غذا را از دهان قورت می دهد و سپس از مری پایین می برد. وقتی وارد معده می شود غذا درمعده تجزیه میکند و در بسیاری از ماهی ها بیشتر عمل آوری را در کیسه انگشت مانندی که pyloric ceca.نامیده میشود انجام میدهند. pyloric cecaآنزیمهای هضم کننده را ترشح می کنند و از غذای هضم شده مواد  غذایی را جذب می کنند. اندامهایی مثل کبد و لوزالمعده آنزمهای مواد شیمیایی هضم کننده گوناگونی را در حین عبور غذا از لوله گوارشی به آن اضافه می کنند. روده مراحل هضم و جذب مواد غذایی را کامل می کند.

دستگاه تنفسی

بیشتر ماهی ها گازها را بوسیله آبشش مبادله میکنند که در دوطرف حلق جای گرفته است. آبشش از ساختمان نخ مانندی بنام فیلامنت ساخته شده است.هر فیلامنت شامل یک شبکه مویرگی می باشد که سطح وسیعی را برای تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن ایجادکرده است. ماهی بوسیله کشیدن اکسیژن غنی آب از میان دهان و پمپ آب از روی فیلامنت های آبشش گازها را مبادله می کند. خون مویرگها در جهت مخالف آب حرکت می کنند که جریان مخالف موجب تبادل می شود. سپس آنها آب کم اکسیژن را از دو طرف حلق با فشار خارج می کنند. یک تعدادی از ماهی ها مثل کوسه و مارماهی چندین شکاف آبششی دارند.بیشتر ماهیها یک شکاف آبششی در دوطرف بدن دارند.این شکاف در زیر یک پوشش استخوانی محافظ بنام اپرکول پنهان شده است. برخی از ماهی ها ، مانند ماهی شش دار سازگاری آشکاری همانند لابیرنت ایجاد میکنند که به آنها اجازه میدهد در محیط کم اکسیژن یا در محلی کم آب بطوردائم قادر به زندگی  باشند.

این گونه ماهی ها اندامهای خاصی را دارند که همانند ریه عمل می کند. نای هوای دارای اکسیژن رااز راه دهان بدست می آورد. یک تعدادی از ماهی ها ی شش دار به قدری وابسته به دریافت اکسیژند که اگر نتوانند به سطح آب برسند خفه خواهند شد.

دستگاه گردش خون

ماهی با یک قلب گردش خون بسته ای دارد که خون را در یک گردش واحد به سراسر بدن پمپ می کند. خون از قلب به آبشش، از آبشش به باقی بدن و سپس به قلب باز می گردد.در بیشتر ماهی ها قلب چهار بخش دارد: سینوس سیاهرگی، دهلیز، بطن و مخزن سرخرگی. اگرچه از چهار بخش تشکیل شده، قلب ماهی یک قلب دو حفره ای است. سینوس سیاهرگی یک کیسه ی دیواره نازکی است که قبل از اینکه آن در دهلیز که یک حفره عضلانی بزرگ است جریان یابد خون سیاهرگی ماهی راجمع آوری می کند. دهلیز همانند یک راهی عمل می کنند که خون در بطن جریان یابد. بطن یک دیواره ضخیم،حفره عضلانی است و آن همانند یک پمپ واقعی برای قلب عمل می کند. خون را به یک لوله بزرگ بنام حباب سرخرگی می فرستد.در انتهای جلوی حباب سرخرگی به یک رگ بزرگ بنام آئورت متصل می شود که خون را به آبشش ماهی می فرستد.

تنظیم دما

با وجود اینکه بیشتر ماهی ها اصولا جزء آبزیان و خونسردند ولی در هر دو حالت اسثتناهایی وجود دارد. تعدادی ماهی از گروه های مختلف توانایی زیستن خارج ازآب را برای یک مدت طولانی دارند. از این ماهی های دوزیست برخی مانند  mudskipper می توانند برای چندین روز در روی زمین زندگی کنند.همینطور گونه های معینی از ماهی ها دماهای بالای بدن را نسبت به دماهای مختلف حفظ می کنند. ماهی خونگرم

teleosts( ماهی استخوانی ) در راسته Scombroidei قرار می گیرد و شامل منقار ماهی ، ماهی تن، و گونه اولیه ماهی خال مخالی (Gasterochisma melampus) می شود. همه کوسه ها از  خانواده  Lamnidae باله کوتاه، باله بلند، سفید، کوسه ماهی اقیانوسی و کوسه ماهی آزاد بخاطر قابلیت تنظیم دما می شناسند و دلایلی بر ویژگی حیات در خانواده Alopiidae( کوسه ماهی های درنده ساحل ) پیشنهاد می- کنند.درجه دمای داخلی در منقارماهی تغییر میکند که گرما فقط در چشمها و مغز تن باله آبی و کوسه ماهی های خطرناک اقیانوس که درجه حرارت بدن را که بیش از 20 درجه سانتیگراد با درجه دمای آب اطرافشان تغییر نمی کند. دمای داخلی، باوجود ارزشهای متابولیسمی عقیده دارند که فواید مانند افزایش انقباض عضلانی، بالا رفتن میزان فعالیت های دستگاه عصبی و باعث افزایش میزان هضم غذا می شوند.

دستگاه دفع

چنانچه بسیاری از حیوانات آبزی، بیشتر ماهی ها ترکیبات نیتروژن دار مثل آمونیاک رادفع میکنند. مقداری از مواد زائد از طریق آبشش ها در محیط آبی اطراف پراکنده می شود و مقداری توسط کلیه دفع می شود و اندامهای دفعی مواد زائد خون را تصفیه می کنند. کلیه ها به ماهی ها کمک می کند تا مقدار آمونیاک خونشان را تنظیم کنند.ماهی های آب شور تمایل به از دست دادن آب به وسیله اسمز  خاصیت نفوذ و حلول  دارند.در ماهی های آب شور، کلیه ها، مواد زائد را غلیظ می کنند و آب بیشتری را به بدن باز می گردانند.  معکوس آن در ماهی آب شیرین رخ میدهد،آنها تمایل به جذب آب بطور دائم دارند. کلیه ی ماهی آب شیرین بطور خاصی تنظیم شده تا مقدار زیادی از ادرار رقیق را به بیرون پمپ کنند. تعدادی از ماهی ها قابلیت سازگاری کلیه هایشان به گونه ای است که عملکردشان تغییر میکند می توانیم آنها را از آب شیرین به آب شور منتقل کنیم. 

حسها و دستگاه عصبی

ماهی ها سیستم عصبی تکامل یافته ای دارند که از یک مغز مرکزی تشکیل شده است که به بخشهای مختلفی تقسیم می شوند. بیشتر در قسمت قدامی یا جلو، پایین مغز حبابهای بویایی قرار دارند. برخلاف بیشتر مهره داران، مغز ماهی ها اصولا حس بویایی را سریعتر از حرکات ارادی فعال پردازش میکند. عضله بینایی اطلاعات را از چشم ها می گیرند. بیشتر ماهیها اندامهای حسی قوی دارند.تقریبا همه ماهی ها در روشنایی روز دیدخوبی از رنگها را حداقل همانند انسانها دارند. بسیاری از ماهی ها سلولهای خاصی دارند و مانند گیرنده شیمیایی مسئول حسهای فوق العاده ی چشایی و بویایی می باشد. باوجود اینکه گوشها در سرشان قرار دارد بسیاری از ماهی ها صداها را خوب نمی شنوند. بیشتر ماهی ها گیرنده های حساسی  بشکل سیستم خط کناری دارند. سیستم خط کناری می تواند برای بسیاری از ماهی ها جریانها و ارتعاشات ملایم را تشخیص دهند به خوبی حرکت دیگر ماهی ها نزدیک و شکار را حس می کند. در سال 2003 دانشمند اسکاتلندی از دانشگاه ادینبورگ آزمایشاتی را بر روی ماهی آزاد رنگین کمان انجام داد و کشف کرد رفتاری که ماهی نشان می دهد اغلب همراه با درد است. تعدادی ازماهیها مانند گربه ماهی و کوسه ها اندامهایی دارند که بمیزان کمی جریان الکتریسته را نشان می دهد. دیگر ماهیها مانند مارماهی الکتریکی می توانند خودشان الکتریسته ایجاد کنند.

دستگاه عضلانی

حرکت ماهی

بیشتر ماهی ها با دو جفت عضله در دو طرف ستون فقرات و بوسیله انقباضهای متناوب حرکت می کنند. این انقباضات به شکل s یا به شکل منحنی که بدن ماهی را بحرکت در می آورد. چنانچه هر منحنی به باله عقبی برسد نیروی وارونه ایجاد میکند. این نیروی وارونه در اتصال با باله ها باعث حرکت رو به جلوی ماهی می شود. باله های ماهی ها شبیه سکان هواپیما است. باله ها نیز فضای ظاهری دم راافزایش می دهند که در بالا بردن سرعت موثر است.وقتی ماهیها در آب حرکت میکنند بدن دوکی شکل ماهی تا حدی از اصطکاک می کاهد.از آنجایی که بافت بدن از آب چگالتراست، ماهی باید این تفاوت را جبران کند و یا به کف برود. بسیاری از ماهی ها اندام داخلی بنام کیسه شنا دارند که باعث تنظیم شناوری آنها می شود.

دستگاه تولید مثل

تخمهای ماهی هر کدام ظاهرا و ذاتا بسته به گونه ها بارور می شوند. تخم بوسیله ماهی ماده گذاشته می شود و جنین در تخم رشد می کند و خارج بدنش از تخم خارج می شود. این ماهی ها را تخم گذار می نامند. ماهی تخم گذار بوسیله زرده داخل تخم رشد میکند. برای مثال ماهی های آزاد تخم گذاراند.

تخم ها بعد از باروری داخلی در بدن مادر نگهداری می شوند. هر جنینی در تخم خودش رشد می کند.   نوزادان مانند پستانداران زنده بدنیا می آیند. بعضی گونه های ماهی مانند کوسه ها بچه زا هستند. ماهی های بچه زا می توانند جنین هایشان رادر بدن مادر شبیه ماهی  ovoviviparous باقی بگذارند. بهرحال جنین ماهی بچه زا مواد مورد نیاز را از بدن مادر بدست می آورند ونه از طریق مواد داخل تخم. نوزاد گونه های بچه زا هم زنده زا هستند.

Livebearers اصطلاحی است که برای ماهی هایی که نوزاد زنده بدنیا می آورنداستفاده میشود. تخمها بطور داخلی توسط ماهی نر بواسطه اندامی بنام گونو پودیم بارور می شود.تخمها درداخل بدن ماهی ماده نگهداری می شوند تا آنها تخم گذاری کنند. ماهی ماده بعد از آن نوزاد ها را در آب رها می کند.نوزاد های Livebearers زرده تخم ندارند و می تواند به تنهایی کمتراز 24 ساعت شنا کند. بیشترین گونه های زنده زا گوپی،پلاتی،مولی ودم شمشیری است.

دستگاه ایمنی

انواع اندامهای ایمنی بین انواع ماهی ها اختلاف دارند. درماهی بدون فک (مارماهی و مارماهی دهان گرد) اندام لنفاوی واقعی وجود ندارد. در عوض،این ماهی تکیه بر  فضای بافتهای لنفوائید در داخل دیگر  اندامهای دارند تا سلولهای ایمنی را تولید کنند.برای مثال، ایتروسیت،ماکروفاژ و پلاسمای سلولی در جلوی کلیه ( پرونفروز ) تولید می شود و برخی از نواحی روده ( محل گرانولوسیت بالغ) مشابه مغز استخوان در مارماهی است. ماهی های غضروفی ( کوسه ها و سفره ماهی )دستگاه ایمنی کاملتر از ماهیهای بدون فک دارند. سه اندام خاص وجود دارد که  اندامهای اپیگنال (بافت لمفوئیدی مشابه با مغز استخوان پستانداران ) که در احاطه غدد جنسی ، اندام Leydigدر داخل دیواره های مریشان و دریچه مارپیچی در روده ها تنها درماهیان غضروفی است. تمام این اندامها نوعی سلول ایمنی ( گرانوسیت، لنفوسیت، سلولهای پلاسما ) را در خود جا دادند. آنها همچنین تیموسی مشخص و طحالی تکامل یافته (از مهمترین اندام ایمنی ) را دارند در جایی که لنفوسیت های گوناگون، سلولهای پلاسما و ماکروفازها  رشد و ذخیره می شوند. ماهی Chondrostean (سگ ماهی ، ماهی پارویی و birchirs ) مکانی برای تولید گرانولوسیت در داخل یک توده که به پرده های مغزی (غشاء احاطه شده در سیستم اعصاب مرکزی ) را دارا می باشد و قلب اغلب با بافتهای حاوی لنفوسیت، سلولهای شبکه ای و یک تعداد کمی از ماکروفاژ پوشیده شده است. کلیه Chondrostean  یکی از مهم ترین اندامهای هموپویتیک است و جایی که اریتروسیت ها، گرانولوسیت ها، لنفوسیت ها و ماکروفاژها توسعه می یابند. مشابه ماهی Chondrostean ،بیشتر بافت ایمنی در ماهی های استخوانی، شامل کلیه (مخصوصا قسمت جلویی یا قدامی کلیه ) جایی که بسیاری از سلولهای ایمنی مختلف قراردارند. علاوه براین  ماهی استخوانی تیموس، طحال و نواحی ایمن پراکنده ای در داخل بافت مخاطی (در پوست، آبششها، روده و غده جنسی ) دارا هستند. خیلی مشابه دستگاه ایمنی پستانداران، اریتروسیت ها، نوتروفیل ها و گرانولوسیت ها ماهی استخوانی درطحال جای گرفته اند در حالیکه لنفوسیت ها نوعی سلول مهم می باشند بیشتر در تیموس دیده می شوند. بتازگی دستگاه لنفاوی مشابه با  پستاندارانی که شرح دادیم در یک گونه از ماهی های استخوانی ماهی گورخری مشاهده شده است. باوجود این هنوز تائید نشده است این دستگاه احتمالا مکانی برای جمع شدن تی سلولهای خام خواهد بود که منتظر مواجه شدن با آنتی ژن(پادتن) می باشند .     

چگونه مقررات را رعایت کنیم

رضا بیگدلی در تحقیق برای دانش آموزان:
مقاله در مورد چگونه مقررات را رعایت کنیم

قانون و مقررات در اصل از کانون اخذ شده ، و در ابتدا برای ابزار و وسایلی که جهت تنظیم سطور و خطوط به کار رفته ، وضع شده بود اما بعداً توسعه مفهومی یافته و برای کلیه قواعد و قوانین مورد نیاز و ضرورت جامعه به کار رفته شد تا جایی که در شرایط کنونی مقصود از آن فقط مجموعه دستورالعمل هایی است که برای اداره جامعه مورد احتیاج و ضروری میباشد. به تعبیر دیگر قانون لغتی سریانی و به معنای خط کش بوده است ، قانون عبارت از قاعده ای حقوقی است که به تصویب مراجع قانون گذاری رسیده باشد ، عرف هم از همان مراجع است.
امام علی (ع) می فرمایند : « اوصِیَکٌم بِتَقوی الله و نَظَمَ امرِ کٌم » که در آن نظم امور در ردیف تقوای الهی قرار گرفته است.
 انسان مؤمن و با فرهنگ و تمدن انسانی با نظم و برنامه ریز و قانون پذیر است.  میتوان گفت که نقش قانون و اهمیت آن از اموری هستند که نیازی به بحث و تشریح ندارد ، اصولاً قانون و اعمال آن بر جامعه ، از ضروریات بدیهی و مورد قبول همه ی جوامع متمدن هستند. در تاریخ اندیشه و سیاست معمولاً زادگاه قانون اساسی را یونان دانستند و به این دلیل یکی از سربلندی های یونان را انتظام و نظام یافتگی این جامعه بر اساس قانون دانسته اند.
سابقه بحث قانونگرایی به قدمت تفکر سیاسی انسان هاست ، یعنی از زمانی که اندیشه های سیاسی شکل گرفته در ذیل آن بر روی قانون نیز اظهار عقیده شده است. یکی از افتخارات اسلام بعنوان دین متمدن این است که قانون و نظم را برای بشریت به ارمغان آورده و راه رستگاری را در سایه ی عمل به مقررات شریعت معرفی نموده است.
حتما می دانید سابقه قانونگذاری در ایران حدود یکصد سال است. یعنی از زمانی که کشور ایران دارای قانون اساسی شد یکصد سال می گذرد ودر این یکصد سال قوانین متعددی برای اداره کشور ومملکت در مجلس بتصویب رسیده است که شاید به دهها جلد کتاب پانصد صفحه ای برسد .
مقررات به معنای اعم هر قاعده یا دستور کلی است که از طرف قوه حاکم کشور وضع می شود واطاعت از آن اجباری است. قانون به معنای اخص را قوه مقننه وضع می کندیعنی مجلس شورای اسلامی با شرایط وتفصیلی که در آیین نامه داخلی مجلس مقررگردیده است .
در بیان وتعریف دیگر ، قانون مجموعه باید ها ونباید هایی است که شیوه رفتار آدمی را در زندگی اجتماعی تعیین می کند . انکه نظم در جامعه ایجاد می کند وسبب امنیت و آرامش مردم می شود ،این قانون است ،در صورتی که قانون عمل شود.
وجود مقررات برای جامعه ضرورت دارد ،یعنی افراد یک جامعه باید در رفتار وکردارشان حدود ومرزهایی را رعایت کنند تا همه بتوانند به نحو مطلوب وشایسته از زندگی بهره های مادی ومعنوی برگیرند . اگر مرزها وحدود در هم بریزد وقانون حاکم نباشد جامعه به هدف خود نخواهد رسید، پس قانون به دلیلی که گذشت برای هر زندگی اجتماعی ضرورت دارد .
نیاز به مقررات از ضروریات است . ما انسانها نیاز به قانون داریم تا انسانها میل به خودسری پیدا نکنند . هر کس بخواهد خود وبنی نوع خود آزاد باشد باید اطاعت قانون کند . ازادی واقعی در جایی است که قانون باشد ونباید فراموش کرد که رشد وپیشرفت واداره جامعه جزء در سایه قوانین ومقررات و وضع محدودیت ها میسر نیست .قانونمندی رابه هیچ قیمت نباید از دست داد. اگر بند قانونمندی پاره شد آشفتگی ظهور می کند وهمه چیز بر هم می ریزد . قانون باید فصل الخطاب همگان در اداره جامعه باشد ،رعایت قانون یک اصل است .در سایه قانونگرایی تبار گرایی به حاشیه رانده می شود وشایسته سالاری در عزل ونصب ها جایگزین آن می گردد .یکه سالاری واستبدادبرای همیشه به فراموشی سپرده می شود ورای اکثریت ،انتخابات ،قوه قانونگذاری وبا لاخره آیین نامه ومصوبات قانونی جایگزین آن می شود .اگر ما بخواهیم امنیت داشته باشیم ،استقرار امنیت در گرو شجاعت ،قاطعیت در اجرای قانون است ودولت بعنوان مجری قانون است .قانون پشتیبان مال فجان و آزادی است زیرا بدون این سه امنیتی وجود نخواهد داشت وبدون امنیت پیشرفت میسر نخواهد بود . قانون تنها مرجع تنظیم کننده روابط فرد وجامعه وجوامع با یکدیگر می باشد . قوانین خوب وضع را بهتر می سازد وقانونهای بد قانونهای بدتری بدنبال دارد .وباید بدانید بدبختی ملت هایی که دارای قانون هستند بسیار کم است .
هر جا قانون نباشد سعادت وبرکات نیست .ما باید یاد بگیریم به قوانین هر چند مخالف نظر وسلیقه شخصی امان باشد احترام بگذاریم . کشور یعنی حاکم ،قانون ،اگر قانون حاکم نباشد مملکت وکشور نیست ،حاکم باید قانون باشد وهر کس باید از خودش بترسد یعنی اگر من بد کردم بترسم .این است معنی اجرای قانون ،این است کشور قانونی . این قانون برای این است که از بعضی از مردمان فاسد جلوگیری کنند .

ملت ایران باید تمرین قانون پذیری را بکنند . اگر ما عادت بکنیم به رعایت قانون در خیلی از جاها مشکلاتمان حل خواهد شد .عمل به قانون گاهی تلخی هایی بدنبال دارد که این تلخی ها را باید از جنس تلخی داروهایی دانست که پزشک برای در مان مریض تجویز می نماید . اجرای یکنواخت وبا قدرت قانون ،سلامت جامعه را تامین می نماید .قانون وقتی عنوان قانونیت پیدامی کند که مجلس تصویب کند .مجلس شورای اسلامی علاوه بر تصویب حق نظارت مستمر بر اجرای قوانین را هم دارد . وباید توجه شود همه اصلاحات در پناه قانون انجام گیرد .قانون زاییده اراده عمومی است .قانون وقتی قانون است که بایستی برای همه افراد مساوی اجرا شود . قانون همان چیزی است که فرد یا گروه ویا همه مردم آنرا وضع می کنند . غیر از این منبعی برای قانونگذاری نداریم . قانون باید منافع همه افراد جامعه را تامین کند . پس یک ویژگی قانون این است که باید برای منافع همه انسانها یی که در آن جامعه زندگی می کنند موثر ومفید باشد وبه بهترین وجه آن منافع را تامین نماید .بعضی ها پیدا می شوند که روحیه قانون پذیری را ندارند ،یعنی از روی قانون عبور می کنند وزیر پا می گذارند .روحیه عبور از قانون ،روحیه خوبی نیست که در بعضی از ماها ممکن است باشد .ماباید نسبت به قانون متعبد باشیم .به قانون به عنوان موجودی مقدس احترام بگذاریم .


منبع: www.roshd.ir

خانواده و زندگی اجتماعی افراد

رضا بیگدلی در تحقیق برای دانش آموزان:
تحقیق در مورد خانواده و زندگی اجتماعی افراد
نوجوانان و جوانان قشر عظیمی از جمعیت هر کشور خصوصاً جامعه ما را تشکیل می‌دهند. آنان سرمایه‌های ارزشمند جامعه و امیدهای درخشان مملکت تلقی می‌شوند و عامل بسیار مهمی در رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به شمار می‌روند و از ایشان انتظار می‌رود که در آینده‌ای نه چندان دور مسئولیت عظیم و سنگین اداره چرخهای مملکت خود را عهده‌دار گردند.
خانواده اولین نماینده جامعه است که کودک سالها اولیه عمر خود را در آن می‌گذراند و وظیفه دارد که نوزاد وابسته، فاقد فرهنگ و لذت جو را به موجودی خودیاور، با فرهنگ و مسئولیت پذیر بار آورد. در این روند که اجتماعی شدن نام دارد والدین نه تنها در برابر کودک بلکه در برابر جامعه‌ای که او باید با آن سازش یابد مسئولیت و در صورتی که نتوانند کودک خود را درجریان رشد با ملاکهای معینی که هنجار اجتماعی نامیده می‌شود، تطبیق دهند و رهنمودهای عقلی،‌اجتماعی و اخلاقی را در وی مستقر سازند در انجام وظیفه خود قصور نموده‌اند.
والدین به عنوان اولین مربی و معلم کودک، در تربیت و چگونگی رفتارهای وی مهمترین نقش را ایفا می‌کنند و بی‌توجهی و اهمال در این امر عواقب وخیمی را در زندگی کودک به وجود می‌آورد. رفتار کودک عکس‌العملی به عوامل محیطی و خصوصاً به عملکرد والدینش می‌باشد. چنانچه رفتار والدین با کودک براساس صداقت، دوستی، احترام و پذیرش باشد، کودک احساس امنیت و آرامش می‌کند و از ابتلا به بسیاری نابسامانی‌ها محفوظ می‌ماند. از سوی دیگر، انتقادهای بیجا و بی‌مورد و روابط خانوادگی گسسته و نابسامان کودک را مضطرب و آزرده خاطرمی‌سازد و موجبات ابتلاء وی به بسیاری از مشکلات رفتاری را فراهم می‌آورد.

خانواده اولین مدرسه کودک است که طفل نگرش نسبت به خود، زندگی و مردم در آن می‌آموزد.
حضرت علی (ع) می‌فرماید : لا میراث کألادب هیچ ارثی برای فرزند بهتر از ادب و تربیت نیست و یا ما نحل والداً نحلاً افضل من ادب حسن. بخشش و تفضیل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست.
مطالعات متعدد اهمیت روابط والدین با فرزند را مورد تأکید قرار داده‌اند. بررسی‌های انجام شده دو بعد رفتار والدین نسب به کودکان و نوجوانان را مشخص می‌سازد. بعد پذیرش ـ طرد و بعد کنار گذاشتن ـ محدود کردن پدر و مادر پذیرنده نسبت به کودک از خود عاطفه، تأیید، گرمی ودرک نشان داده و از تنبیه بدنی کمتر استفاده می‌کنند. اما والدین طرد کننده با کودکانشان سرد بوده و آنها را تأیید نمی‌نمایند و برای برقراری نظم نیز از تنبیه بدنی استفاده می‌کنند. پیداست که از دیدن فرزندشان لذت نمی‌برند و نسبت به نیازهای او حساسیت ندارند. بُعد آزاد گذاشتن ـ محدود کردن نیز خودمختاری و آزادی عملی گفته می‌شود که والدین برای کودک قائلند. والدین معتقد به آزاد گذاشتن به کودک اجازه تصمیم‌گیری داده و او را در انجام آن آزاد می‌گذارند. آنان قواعد انضباطی اندکی برقرار نموده و پیوسته کودک را تحت فشار قرار نمی‌دهند. اما پدر و مادر معتقد به محدود کردن کودک خود را به شدت تحت کنترل دارند. در حد وسط بین این دو، شیوه‌ای به نام آزادمنشانه وجود دارد که شیوه‌ای معتدل بین ان دو روش افراطی است. پژوهشها نشان می‌دهند که ترکیب دو شیوه آزادمنشانه یا پذیرنده بهترین شیوه فرزند پروری است.
رشد وجدان کودک به مقدار زیادی بستگی به روابط او با والدین و یا جانشین آنها دارد. نظام ارزشهای فرد معمولاً از راه روابط وی با والدین از طریق همانندسازی ایجاد می‌شود و بر محبت و اعتماد استوار می‌باشد. در افراد ضد اجتماعی فرآیند همانندسازی معیوب است. در سابقه این افراد وجود مشکلات با والدین یا مراجع قدرت در اوان زندگی دیده می‌شود. به نظر می‌رسد که این سابقه با موضوع والدینی مربوط می‌باشد که معمولاً غیرمنطقی، بی‌رحم، ریاکار و بی‌ثبات هستند. کودک در پیوند دادن خود به هر یک از والدین به عنوان سرمشق یا منبع امن دچار مشکلمی‌باشد، زیراا مهر و محبت و اعتماد متقابل دوجانبه وجود ندارد.
خانواده متزلزل دارای شرایط و اوضاع و احوال گوناگونی است که برخی از مظاهر آن اختلافات خانوادگی ، جدایی، طلاق و یا مرگ والدین است. در این نوع خانواده‌ها مناسبات والدین با یکدیگر و با فرزندانشان طبیعی نیست و این امر می‌تواند منجر به بروز بسیاری از مشکلات در فرزندان آنها شود.

پیشنهادات
مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که خانواده در بروز سلامت و یا مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. رسانه‌های گروهی، مراکز فرهنگی ـ تربیتی و همچنین مراکز مشاوره و روان درمانی باید ابتدا سعی وافر خود را در آگاه نمودن خانواده از نیازها و مسایل کودکان و نوجوانان به کار بگیرند و در صورت لزوم به کمک آنها بشتابند . آموزش به والدین به شیوه‌های مختلف و به خصوص از طریق کلاسهای آموزش خانواده که توسط افراد متخصص و به طور مستمر هدایت شود، در این راستا اجتناب‌ناپذیر می‌نماید.
باید به خانواده‌ها آموخت که :
1 ـ به نقش الگویی خود توجه داشته باشند و بدانند که آثار رفتارهای آنان به زمان حال منحصر نمی‌شود بلکه کودک یا نوجوانی که والدین ناسازگار دارد، خود در آینده نیز نقش همسری و والدی را به درستی ایفا نخواهد کرد.
2 ـ برای احتراز از برخوردها و بگومگوهای خانوادگی هر یک از والدین به وظایف خود نسبت به دیگری آگاه شده و رعایت حقوق وی را بنماید.
3 ـ به موقعیت سنی فرزندان خود به خصوص نوجوانان توجه نموده و به نیازها و خواسته‌های وی توجه داشته باشند و بدانند که او دیگر کودک نیست و باید تا حدی آزادی عمل داشته و زندگی را خود تجربه نماید. از امر و نهی‌های مداوم نسبت به وی پرهیز نمایند.
4 ـ اعضای خانواده نباید نسبت به هم بی‌تفاوت بوده و یا با خصومت با یکدیگر برخورد نمایند. برای هویت‌یابی مناسب نوجوان بهترین نوع خانواده آن است که در عین حال که اعضایش با هم رابطه دارند، هر یک فردی مستقل باشند.
5 ـ تبعیض در بین فرزندان رااز محیط خانوادگی دور نمایند. احساس طرد شدگی در نوجوان منجر به بی‌ارزشی، یأس، ناامیدی، افسردگی و حتی خودکشی می‌گردد.
6 ـ به این امر توجه نمایند که فرزندان بیشتر با والدین همانندسازی نموده و ارزشهای آنان را درونی می‌کنند که ایشان را دوست داشته و روابط خوبی با آنان داشته باشند.
7ـ برخی عدم توافق‌ها را ناچیز بشمارند و با طلاق زمینه بی‌خانمانی و مشکلات عاطفی و رفتاری را برای فرزندان خود فراهم نکنند. همچنین در صورتی که وقوع طلاق ضروری شد و ارزش وقوع آن بیش از ادامه یک زندگی نابهنجار تشخیص داده شد، آموزشهای لازم را جهت برخورد صحیح با فرزندانشان برای تعدیل اثر طلاق دریافت دارند.
9 ـ از برخودرهای متناقض و واجد دوسوگرایی با فرزندان خود بپرهیزند. بسیاری از والدین در عین حال که مایلند نوجوانشان مستقل شود، نمی‌توانند جلوه‌های استقلال را در وی قبول کنند و همزمان خواهان وابستگی وی هستند،‌این طرز برخورد موجبات خشم، بی‌اعتمادی و حتی زمینه مشکلات روانی چون بیماری اسکیزوفرنی را فراهم می‌نماید.
10ـ به جای تحمیل مقررات خشک و غیرقابل تحمل و اعمال کنترل‌های بیش ا زحد، تحقیر و سرزنش و یا تنبیه بدنی به نوجوانان توضیح دهند که رفتار وی چه پیامدها و عواقبی دارد. در غیر این صورت نوجوان والدین را زورگو تلقی می‌نماید.
11 ـ والدین وظیفه‌شناس نسبت به مسایل نوجوان خود حساس هستند تغییرات خلق و خوی خودرا درمی‌یابند؛ متوجه اضطرابها و حالات افسردگی او می‌شوند و در صورت تداوم به فکر اصلاح و درمان برمی‌آیند. خوب است حدود بهنجاری و نابهنجاری رفتارها به آنان شناسانده شود تا در موقع مناسب اقدام لازم صورت گیرد.

خودآگاهی

رضا بیگدلی در تحقیق برای دانش آموزان:

تحقیق در مورد خود آگاهی

یکی از مهم‌ترین بحثهای فلسفه ذهن که در حال حاضر بحث روز آن به شمار می‌رود، مسأله خودآگاهی یا ماهیت ذهن (به انگلیسی: consciousness) است.  

اهمیت
اهمیت مطالعات خودآگاهی یا ماهیت ذهن به حدی در حال اوج گرفتن است که نشریه ساینس (Science) در سال ۲۰۰۵ اقدام به ارائه ۲۵ تا مهم‌ترین سئوالات علمی قرن حاضر را نمود، و در این گزارش، مطالعات علوم خودآگاهی در مکان دوم مهم‌ترین پرسش‌های علمی کنونی جهان قرار داده شد.
تعریف
با اینکه خودآگاهی (ماهیت ذهن) قرن هاست که مورد توجه اندیشمندان عالم بوده‌است، اما نخبگان علم امروزی هنوز از ارائه یک تعریف واحد و منسجم و حتی قابل قبول برای یکدیگر عاجزند.
    * خودآگاهی = consciousness (مصوب فرهنگستان زبان پارسی)
    * آگاهی = awareness
    * خویشتن‌آگاهی = self-awareness
    * هوشیاری = sobriety, astuteness, alertness
این واژگان هر یک تعریف خود را دارند، و معادل یکدیگر نیستند. بطور نمونه، دیوید چالمرز تفاوت بین آگاهی و خودآگاهی را اینگونه بیان می‌کند:
« آگاهی، قرین روانشناختی خودآگاهیست»
ماهیت ذهن، ماده‌گرایی، و پیامدهای آن
سئوال بزرگ این است که چگونه انسان می‌تواند از امور مختلف آگاه باشد در حالی که ابزار فیزیکی مانند مغز و اعصاب به تنهایی هرگز نمی‌توانند حالت خودآگاهی داشته باشند. ماده‌گرایان بزرگ همانند دانیال دنت امروزه اذعان دارند که خودآگاهی صرفاً نتیجهٔ یک سیستم پیچیدهٔ مطلقاً فیزیکی است.
به عقیده جولین هاکسلی «این انگاره که خودآگاهی نتیجه انگیزش بافت‌های عصبی است درست مثل داستان مالیدن چراغ علاءالدین و بیرون آمدن غول است.» از دیدگاه برخی، ممکن است خودآگاهی را همان شکاف تبیینی (به انگلیسی: The explanatory gap). این واقعیت بحث‌های بیست سال اخیر را درباره خودآگاهی تحت شعاع خود قرار داده‌است.
خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی نخستین اصل بنیادین نگارش عمیق است. اهمیت خودآگاهی از این جهت است که وقتی شما خود و جهان‌تان را بدون پیش‌داوری و همراه با صداقت و امانت مشاهده کنید به یک نگاه روشن دست می‌یابید. اگر شما یک تصویر واقعی از توانایی‌ها و ناتوانی‌هایتان نداشته باشید احتمالاً بیش از حدِ نیاز، کوشش خواهید کرد.
هر نویسنده‌ای توانایی‌ها و ناتوانی‌هایی دارد که دانستن و پذیرفتن آن‌ها مهارتش را افزایش خواهد داد. هیچ نویسنده‌ای در تمام فنون نگارش کامل نیست.
این طبیعت ماست در بازی با مهارت‌هایمان. اگر واقعاً با گفت‌و‌گو و تبادل نظر رابطهٔ خوبی داشته باشیم با رضایت از آن استفاده خواهیم کرد و اگر اهل تفاهم نباشیم در بخش‌های خلق شخصیت در نوشته‌مان ناکام خواهیم بود. این طبیعی است. اما برای رشد کردن باید در فضای رنج حرکت کنیم. باید بیاموزیم به همان راحتی که در اقیانوس تفاهم شنا می‌کنیم در رودخانهٔ تبادل نظر هم به پیش رویم. یکی از وظایف شما این است که صادقانه ارزیابی کنید که از کدام بخش فرایند نگارش، بیشتر لذت می‌برید و در کدام بخش انگشتان‌تان را گاز می‌گیرید.
قواعد کلید کلمات هستند. همهٔ کتاب‌های درسی انگلیسی در حوزهٔ نگارش خلاق طرح کلی این قواعدند. اصطلاحات گوناگون از کتابی به کتاب دیکر اندکی متفاوتند ولی می‌توانیم آن‌ها را در دو بخش اساسی خلاصه کنیم: پیش‌نویسی و بازنویسی .
پیش‌نویسی همچنین طوفان مغزی، نگارش آزاد، کشف، پرسشگری و جوشش نیز نامیده می‌شود. اینجا فضای
کشف است. اینجا جایی است که حقیقتاً آزادیم. بدون مانع و بیرون از خودسانسوری می‌توانیم در امتداد یک چشمهٔ آگاهی بنویسیم. در اینجا نباید بابت چیزهایی مثل دستور زبان یا پاراگراف‌بندی نگران باشیم. اینجا هر چه بنویسیم می‌تواند گامی باشد که ما را به مرحلهٔ بعد راهنمایی می‌کند. این اولین جرعهٔ نگارش شماست. اینجا جهان روشن و شگفتی تمام است. اینجا جایی است که ما رجز می‌خوانیم، آغازهای دروغین [تخیلی] را می‌سازیم، می‌فهمیم که کاراکترهایمان چه کسانی هستند و خودمان را شگفت‌زده می‌کنیم.
پیش‌نویس فضایی است که شنیدن و سرآغاز و روزنه را در خود قرار می‌دهد. همه چیز لذت‌بخش است. ایده‌های ما استحکام بیشتری یافته‌اند. با کاراکترهایمان مأنوس شده‌ایم وبرای پیشبرد داستان تلاش می‌کنیم. اینجا مرحلهٔ هجوم و هیجان است. دیگر نمی‌توانیم برای آغاز نگارش صبر کنیم. آرزو می‌کنیم همیشه در این حیرت و شگفتی باقی بمانیم. هر نویسنده‌ای که این مرحله را دوست دارد احساس می‌کند که اکنون در پوست خود نمی‌گنجد.
اما این را بدانید: نویسنده‌ای که در مرحلهٔ پیش‌نویس باقی می‌ماند هر چند با نوشته‌های شخصی و خصوصی‌اش احساس شادمانی می‌کند اما هیچ داستان یا شعر منتشر شده‌ای نخواهد داشت. در این مرحله فقط یک پایه و اساس می‌خواهیم نه یک قطعهٔ پیراسته و کامل. نویسنده‌ای که خیال کند آنچه همان ابتدا نوشته کامل است نویسنده نیست.
بخش دومِ پروژهٔ نگارش، بازنگری است که مراحل مختلفی را شامل می‌شود. اکنون زمانی است که نیم‌کرهٔ چپ مغز را فعال می‌کنیم. در اینجا یک گام به عقب برمی‌گردیم و پیش‌نویس را با یک نگاه انتقادی مرور می‌کنیم. اکنون با استفاده از ابزار مهارتمان تراشکاری و شکل دادن به نوشته را آغاز می‌کنیم. اکنون می‌توانیم چیزهایی که در مرحلهٔ پیش‌نویس، عریان (خام) بودند را به چیزهای تبدیل کنیم که توجه خواننده را جلب می‌کنند.
این نیروی فعال [بازنگری] در بریدن و پوست کندن [کلمات] بی‌رحم است. این کار [پرزحمت] است. در اینجا آتشی به‌پا می‌کنیم تا تمام چیزهایی که در مرحلهٔ پیش‌نویس جمع کرده بودیم شعله‌ور شوند. سپس آن‌ها را داخل آب فرو می‌بریم تا باصلابت‌ترین‌شان باقی بمانند. ممکن است از اینکه نتیجه، مطابق خواست ما نیست منزجر یا حتی از این کار خسته شویم ولی اسّ و اساس این مرحله، کار دقیق است.
با این حال این مرحله بسیار مهیج و پرشور است. اینجا کشف مدام است. ولی این کار [پرزحمت] است. احتمالاً نویسندگانی که به مرحلهٔ پیش‌نویس علاقه‌مند بودند در سختی این مرحله جامه‌دری می‌کنند.
در اینجا نگارش را در یک فضای واقعی انجام می‌دهیم. سؤال مشترکی که در کنفرانس‌های نویسندگان مطرح می‌شود این است که «در طی کار از چه تعداد چک‌نویس استفاده کنیم؟» در اینجا یک پاسخ منحصربه‌فرد وجود ندارد چرا که هر پروژه‌ای بایسته‌های خود را دارد. تنها چیزی که می‌توان گفت اینکه همیشه بیش از یک پیش‌نویس مصرف می‌شود. در برخی موارد بهتر است بنویسید و [برای دیگران] بفرستید؛ [مطمئناً] تأثیر چشمگیری در فضای کاری شما خواهد داشت. اولین پیش‌نویس تنها شروع کار است.
مرحلهٔ بازنگری زمانی است که بازمی‌گردیم و با نگاهی تازه نوشته‌مان را از ابتدا بازبینی می‌کنیم. ما در اینجا دوباره آغاز می‌کنیم ولی با زیربنایی محکم. با گام‌هایی استوار شکل دادن کلمات را شروع می‌کنیم. همهٔ ابزارهای مهارتی که آموخته‌ایم را به کار می‌گیریم. در این گام هر چه بیشتر با نگاه یک نویسنده متن را بخوانیم کمک بیشتری به خود کرده‌ایم. اینجا همان جایی است که زوایای دید خود را انتخاب می‌کنید و تصمیم می‌گیرید که از دیالوگ کوتاه یا بلند استفاده کنید. جایی که گام [اولیه] و کشش [ثانویه] و تندیس استوار [نوشته‌تان] را خلق می‌کنید. اکنون ویرایش و غلط‌گیری کنید. آن‌قدر عرصه را بر کلمات تنگ کنید تا فریاد آن‌ها بلند شود. کلمات انتخابی‌تان را تنظیم و زوائد را حذف کنید.
سرانجام هدف این است که در یک فضای یکدست بنویسیم. ما می‌خواهیم اجزاء را دور هم جمع کنیم و بین پیش‌نویس و پاک‌نویس پیوند برقرار کنیم.

ماهیت ذهن و مکانیک کوانتمی
یکی از تعابیر مسئلهٔ سنجش در مکانیک کوانتمی اذعان می‌دارد که فروریزش تابع موج و تولید وقایع و ذرات کوانتمی مستلزم وجود خودآگاهیست. بدین معنی، نه تنها خودآگاهی معلول طبیعت نیست، بلکه علت آن است، و حتی دلیل ایجاد فرایندهای درون مغزی در مقیاس بسیار کوچک می‌باشد.
از مدافعان مشهور این دیدگاه استوارت همروف، هنری ستپ، و فیزیکدان بزرگ راجر پنرز است که معتقد است اندرکنش‌های کوانتیکی در ناحیه‌ای از سلول‌های مغزی بنام میکروتوبول‌ها به وقوع می‌پیوندد. وی بر این مبنا همانند کورت گودل معتقد است که مغز انسان یک سیستم فرا-الگوریتمی است.
برخی حتی این نظریات را پیشتر برده و معتقدند که خودآگاهی با فضا و زمان پیوندهای بنیادی دارد.

بزرگان نظریه‌پرداز در فلسفهٔ خودآگاهی
در تاریخ
رنه دکارت اعتقاد داشت جایگاه خودآگاهی در غده پینه آل در مغز است.
جرج برکلی، بانی نظریه آرمانگرایی مدرن.
باروچ اسپینوزا و اشاعهٔ فلسفه مونیسم
گوتفرید لایبنیتز مشهور در فلسفه خودآگاهی هم نظریاتی دارد.
امروزه
دیوید چالمرز بنیانگذار موسسه مطالعات خودآگاهی مشهور دانشگاه آریزونا
دنیل دنت، ماده‌گرای بزرگ که اعتقاد دارد خودآگاهی یک پدیدهٔ کاملاً فیزیکی است.
جان سرل از بزرگ‌ترین فیلسوفان کنونی فلسفه ذهن.
کریستف کخ: متخصص بزرگ عصب شناسی که به‌دنبال یافتن کورلاسیون (همبستگی)‌های نورونی برای تبیین خودآگاهیست.
از دیگر بزرگان این رشته می‌توان راجر پنرز، گوستاو برنرویدر، ستوارت همروف، دیوید بوهم، روپرت شلدریک، ستانیسلاس دوهین، مایکل تای، بنیامین لیبت، و کارل پریبرام را نام برد.

مهارت در خودآکاهی
آگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان کمک می کند با توانایی ها و ضعف ها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشکیل زندگی مشترک بهتر و عمیق تر با مسائل روبه رو شود. این خودآگاهی به شخص نشان می دهد که چگونه می تواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم کنترلشان نماید تا منجر به هیچگونه ناراحتی نگردد.
خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها می شود. همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر نشان می دهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان می سازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهل تر می نماید، به زندگی او آرامش می دهد و احساس رضایت مندی اش را رونق می بخشد.
«خودآگاهی» تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.
خودآگاهی تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.
به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.
کشف و درک و شناخت مهارت ها و توانایی های خود، به این دلیل مهم است که فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود براساس هدف اصلی زندگی اش، برنامه ریزی نماید. مثلاً فردی که هدفش رسیدن به درجات عالیه کمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج کند که هدفش رسیدن به یک زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشکلات فراوانی در زندگی مشترک خواهد شد. امتیاز دیگری که می توان برای خودآگاهی منظور نمود آن است که موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوت های بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوت های میان زن و مرد، یکی از مهم ترین بخش های مربوط به مهارت خودآگاهی است.
● شناخت تفاوت های میان زنان و مردان
در یک بعد کلی می توان گفت انسان ها، تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند که دلایل شان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوت های بین زن و مرد ، تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوت ها، ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند.بیشترین این تفاوت ها را که معمولاً شدید و قابل تعمق است، می توان در ازدواج و زندگی مشترک به وضوح احساس کرد، از جمله این که:
۱) دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل جنسی کاملاً متفاوت است
این تفاوت که در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه جنسی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که ارتباط جنسی در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد و بیشتر ارضای یک غریزه به حساب می آِید. دیگر آن که جنبه های عاطفی این احساس در مردها، بسیار کمتر از آن احساسی است که در زن ها وجود دارد. این تفاوت ها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش می شود.
۲ ) استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد
استقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگی مشترک است. چون آنها مایلند و می خواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نکته، می تواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است.
۳ ) زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند
چنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می گذارد و به سلامت وعقیده و ... آنان اهمیت می دهد.
۴ ) مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است
با مراجعه به فرهنگ های مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید که «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است که البته این مسئله را باید جدای از تبعیض های جنسی میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می نماید، یا این که قدرت اول خانواده است، معمولاً مشکلات گوناگون زیادی مشاهده می شود که آسیب دیدگی احساس مرد از خود را می توان یکی از این ناراحتی ها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله، مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.
۵ ) صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است
زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می نمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد نمود.
۶ ) نگاه مردان به مسائل، کلی تر است
مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب می شود زن تصور کند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول می سازد.
۷ ) جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد
مردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمی و آراستگی زن قرار می گیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست.
۸) زن ها عاطفی تر از مردها هستند
یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و ... را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، نخستین احساسش آن است که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است. باید دانست ادامه چنین تفکرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندک، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک می شود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آن که از ناراحتی های بسیاری جلوگیری می کند، احساس مهارت در زندگی مشترک را در شخص رشد می دهد و او را به موفقیت می رساند.
● مهارت در همدلی با افراد
همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی به انسان ها کمک بسیاری می کند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور می کنند تفاهم به این معناست که ما با فرد مقابل، کاملاً همفکر و هم عقیده باشیم، در حالی که باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو انسان را یافت که به طور کامل شبیه یکدیگر باشند. اختلاف و تفاوت در دیدگاه ها، سلیقه ها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و کاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را می تواند برای ما، قابل درک و فهم سازد، همان «همدلی» است که به واسطه آن، می توانیم بسیاری از مشکلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریک زندگی مان، را برطرف سازیم.
▪ اصول مهارت همدلی
۱ ) به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.
هنگامی که کسی صحبت می کند، کار دیگری انجام ندهید. خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمی است. نمی توان هم کتاب خواند و هم به صحبت های طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه کنید که هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به صورت او نگاه کنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار کلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید که کاملاً به صحبت هایش و آنچه که می گوید، توجه دارید و برای این توجه تمرکز کافی داشته باشید.
۲ ) با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.
هنگام همدلی، سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاکارانه یا از روی اجبار! بلکه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمی توان با فردی که با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت کننده ای سخن می گوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عکس این مثال نیز صادق است.
۳ ) به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.
بیشتر اوقات، فردی که از شرایط و مسایل خود، سخن می گوید و به شرح مشکلات یا درد دل هایش می پردازد، قبل از آن که به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیت های احساسی او را درک کند. شما باید با توجهی که نسبت به احساس و هیجان او می کنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید.
۴ ) خود را به جای طرف مقابل بگذارید.
تنها در این صورت است که می توانید از دریچه چشم وی، به مشکلات نگاه کنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را درباره اش داشته باشید.
۵ ) در همدلی با طرف مقابل، از جمله های قاطع استفاده نکنید.
معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است که موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد می سازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با کلمه ها و جمله های قاطع و بُرنده، صحبت نکنیم. چه بسا که در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه کرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی که داشته ایم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ایم، بلکه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز کرده ایم.
● مهارت حل اختلاف
این مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.
▪ اصول مهارت حل اختلاف
۱) صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.
حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.
۲) منفی سخن نگویید.
اگر برای وصل کردن، قدم جلو می گذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.
۳ ) در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.
به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش می شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر می نماید.
۴) از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.
۵) احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.
چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، می خواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.
۶) نظر و عقیده خود را بیان کنید.
ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمی صادر نمایید.
۷) دیگری یا دیگران نیز حق دارند.
به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده تر می نماید.
۸) عذرخواهی مشکل نیست.
در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمی کند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز می سازد. حال چنانچه لزومی به عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.
۹) هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.
برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.
لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.

● مهارت تصمیم گیری
تصمیم گیری نیاز به مهارت دارد. انسان ها به صورت های مختلفی تصمیم گیری می کنند، خواه این تصمیم درباره معامله ای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی یا ازدواجی.
▪ انواع تصمیم گیری
۱ ) تصمیم گیری احساسی؛ که تصمیم براساس یک احساس خاص ( عشق ، خشم، کینه، حسادت و کمک و...) گرفته می شود.
۲ ) تصمیم گیری اجتنابی؛ تصمیمی که فرد به دلیل ترس و نگرانی که دارد، سعی می کند تا آنجا که می تواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود می آورد که فرد، فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.
۳) تصمیم گیری اخلاقی؛ تصمیمی است که فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه می کند. مثلاً ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.
۴ ) تصمیم گیری تکانشی؛ این نوع تصمیم گیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی و توجه به موقعیت ها و شرایط صورت می گیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای کاری که در نظر دارد ترغیب به عجله می کند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او می گیرد.
۵ ) تصمیم گیری مطیعانه؛ سبک تصمیم گیری مطیعانه، می تواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد کند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای یک یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم می گیرند بدون آن که فرد یا افراد یا موضوعی که تصمیم بر روی آن اجرا می شود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. نمونه این تصمیم گیری را می توان در ازدواج های سنتی مشاهده کرد.
۶ ) تصمیم گیری عقلانی؛ سالم ترین تصمیم ها، تصمیمی است که براساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیم گیری عقلانی، براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده می شود.

▪ اصول تصمیم گیری عقلانی
تصمیم گیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارت ها، دارای اصول مهارتی است که به ترتیب ذیل است:
مواجه شدن با یک تصمیم: زمانی است که فرد متوجه می شود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمرکز کرده و ضمن روشن کردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری می نماید.
حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات: با راه حل ها و اطلاعاتی که فرد به دست آورده، این حق را می یابد تا تصمیمی درست برای انتخاب، ازدواج یا انجام کار مورد نظرش بگیرد.
ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب: فرد پیامدهای متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد تا معقول ترین آنها را انتخاب کند.
تعهد به تصمیم: نسبت به تصمیمی که گرفته می شود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.
برنامه ریزی برای انجام تصمیم: حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.
اجرا یا انجام تصمیم: در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامه ریزی شده می شود. مثلاً تصمیم به ازدواج که مراحلی همچون خواستگاری ، نامزدی ، خرید و غیره دارد.
ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم: فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی می پردازد که یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمی را که فکر می کرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را که از سر گذرانده، مورد بررسی قرار می دهد تا برای برنامه آینده اش، شروع به برنامه ریزی کند.

این حکایت را چند بار بخوانید:
عارفی در معبدی در میان کوهستان زندگی می کرد. روزی راهبی که راهش را گم کرده بود. عارف را دید و از او پرسید: "استاد راه کدام است؟" عارف گفت: "چه کوه زیبایی!"
راهب با حیرت گفت: "من پرسیدم راه کجاست؟"
عارف با لبخند، نگاهی به کوه کرد و گفت: "چه کوه زیبایی!"
راهب با تعجب و دلخوری گفت: "من راجع به کوه از شما نپرسیدم، بلکه از راه پرسیدم!"
عارف با نرم لبخندی رو به راهب کرد و گفت: "پسرم تا زمانی که نتوانی به فراسوی کوه بروی، راه را نخواهی یافت"
به بیانی ساده، اگر من از پنجره طبقه اول یک ساختمان 20 طبقه به بیرون نگاه کنم، منظره ی محدودی را در پیش روی خود خواهم داشت ولی اگر شما از طبقه بیستم همان ساختمان به بیرون نگاه کنید، قهراً افق وسیع و نامحدودتری را خواهید دید، حتی می توانید مثلاً: وضعیت هوا و ابرها را هم پیش بینی کنید. در تعریف به من می گویند: ناآگاه و شما را فردی آگاه اندیش می نامند.
 به تعبیری دیگر آگاهی، از بالا نگریستن به مسایل زندگی است و جور دیگری نگاه کردن است.
کوچکترین تحول همانند سنگ ریزه ای است
                               که به درون برکه ای پرتاب می شود
                                                        امواج بسیاری به گرد آن شکل می گیرند
                                                                         سنگ ریزه ی آگاهی نیز با برکه ی ذهن ما چنین کند!!
آیا ما به خود آگاهی رسیده ایم؟
آیا ما به دنیا آمده ایم که در مسیر افقی دنیا (به نام زندگی) بر بستر خور خواب و خشم و شهوت، هستی را به لجن بکشیم؟ و در یک خط افقی از گاهواره تا گور حرکت کنیم؟
(لحظاتی به این سؤال فکر کنید!)
دکتر شـــــریعتی خودآگاهی را عصیان و انسان را چون فواره ای می انگارد و می گوید:"انسان فواره ایست که از قلب زمین عصیان می کند و در این جستن شتابان و شور انگیزش هرچه بیشتر اوج می گیرد، بیشتر پریشان و تردید زده میشـود!"
- در آینه اندیشه و خِرَد، خود را نگریستن، یعنی، خودآگاهی!
- خود آگاهی یعنی، اشراف بر اعمال خود!
- خود آگاهی چراغی است برای ظلمانی شبهای فرداهایمان!
- با رسیدن به خود آگاهی می فهمیم که چرا آمدیم؟ چه کار باید بکنیم؟ کجا باید برویم؟
- خودآگاهی انسان را هدفمند و جهت دار می سازد!
- اگر بدانید در این جهان چه رسالتی دارید و چه مسئولیتی بر دوش؟ آنگاه شما را می توان کسی خواند که به خود آگاهی رسیده است.

جان کلام: خود آگاهی؛ یگانه فرق بین انسان و حیوان است!


منابع:

رضا بیگدلی

مقاله های پزشکی مجله سلامت
تحقیق روان شناسی چشم اندازی از تیزهوشان در بیست سال آینده
www.aftab.ir
www.tebyan.net

دولت ما در حکومت چه نقشی دارد

رضا بیگدلی در تحقیق برای دانش آموزان:

دولت  در اصل به سازمان سیاسی جامعه که متشکل از حکومت ، مردم و سرزمینی با مرزهای معین است گفته می شود . همچنین به ساخت قدرتی که در سرزمین معین برمردمانی معین تسلط پایدار دارد و از نظر داخلی ، نگهبان نظم به شمار می آید و از نظر خارجی ، پاسدار تمامیت سرزمین و منافع ملت و یکایک شهروندان خویش به شمار     می آید تعریف شده است .

اما در این جا منظور از دولت ، مفهوم رایج آن یعنی هیئت دولت یا قوه مجریه است .
دولت از چند وزارت خانه و سازمان تشکیل می شود. آن ها کارهای مختلفی برای مردم انجام می دهند و رئیس جمهور بر کارهایشان نظارت دارد . رئیس جمهور برای مدت چهار سال با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود و انتخاب مجدد او به صورت متوالی ، تنها برای یک دوره بلامانع است .
ریاست قوه مجریه :
اجرای قانون اساسی :اگر در سازمان یا وزارت خانه ای بر خلاف قانون اساسی عمل شود رئیس جمهور از مسئول آن وزارت خانه در خواست می کند که علت را توضیح دهد .
تعیین نماینده ویژه : رئیس جمهور در مواقع ضروری برای پی گیری کارها نماینده یا نمایندگانی تعیین می کند از جمله زمانی که در اداره یا وزارت خانه ای مشکل خاصی پیش می آید یا به علت وقوع سیل زلزله ، .... به منطقه ای خسارت وارد می شود .
امضای توافق نامه های بین المللی : کلیه ی موافقت نامه ها و قرار دادهایی که قرار است بین جمهوری اسلامی ایران و کشور های دیگر بسته شود ، پس از تصویب مجلس شورای اسلامی ، به امضای رئیس جمهور یا نماینده ی قانونی او می رسد .
هیئت دولت گروهی است که از رئیس جمهور ، معاونان رئیس جمهور و وزیران تشکیل می شود . آن ها در طول سال جلسات متعددی برگزار می کنند و در مورد مسائل مهم کشور و جهان به گفتگو می پردازند و در مورد مسائل مهم تصمیم گیری می کنند .
سازمان  تربیت بدنی ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سازمان حفاظت محیط زیست مستقیماً زیر نظر رئیس جمهور قرار دارند .


دولت و حکومت اسلامی از دیدگاه امام خمینی
جریانات و حوادثی که در دهه‌های اول از سدة اخیر بر ایران می‌گذشت، بویژه سقوط نهضت ملی نفت، سایه روشنهای فراوانی پیش روی تحلیل‌گران و جامعه‌شناسان بخصوص آنهایی که درد دین داشته و به سرانجام امت اسلامی ایران با اهداف آرمانگرایانه می‌اندیشیدند، قرار داده بود. حضور بی‌حد و حصر آمریکاییان در ایران و تسلط شدید آنها بر دربار پهلوی پس از کودتای 28 مرداد 32، شکافهای میان شاه و ملت را بیش از پیش نمایان ساخته و چهره ضد مذهبی و ضد مردمی او را بر ملا می‌نمود.
حضرت امام با نگاه ژرف و تحلیل عمیقی که در مواجهه با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اجتماع آن روز ایران داشتند، به عنوان عالم دینی و سیاسی نمی‌توانستند، نسبت به این مسائل مهم امت اسلامی بی‌تفاوت باشند و با احاطه بر اوضاع زمانه، منتظر فرصتی بودند تا با آگاهی دادن به جامعه زمان خویش، اعتراض صریح و واکنش مثمرثمری را نسبت به افشا ساختن این وضعیت داشته باشند.
رحلت آیت‌الله بروجردی، گستاخی و جسارت محمدرضا شاه را در پی داشت تا با سوءاستفاده از این موقعیت برنامه‌های موردنظر خویش، بخصوص برنامه‌هایی را که مخالف با منافع اسلام یا میهن و به نفع اربابان بیگانه‌اش بود اجرا نماید. حضرت امام در چنین موقعیت حساسی وارد عمل شدند. ایشان در وهله اول با سخنرانیهای صریح و واکنش سریع در اعتراض به برنامه‌های غیراسلامی و ضد مردمی شاه ضمن اعلام مواضع خود، با تبیین برنامه‌های خیانتکارانه شاه از مردم و نهادهای اسلامی بخصوص مراجع و مجتهدین و حوزه‌های علمیه درخواست می‌کردند که در چنین موقعیتهایی واجب است با واکنش نشان دادن مؤثر به داد اسلام و مردم برسد. تداوم سخنرانیهای امام و تلاشهای ایشان در جهت تنویر افکار مردم جامعه، سرانجام منجر به غیرقانونی اعلام شدن حکومت شاه و دعوت حضرت امام از مردم ایران برای جایگزین کردن حکومت اسلامی به جای استبداد شاهنشاهی بود.
ضرورتها و لزوم تشکیل دولت و حکومت اسلامی
اندیشه‌ها و عمده سخنرانیهای حضرت امام در ضرورت و لزوم تشکیل دولت و حکومت اسلامی بر چند پایه و محور عقیدتی، تاریخی، اجتماعی و سیاستهای داخلی و بین‌المللی استوار می‌باشد که به هر یک از آنها جداگانه اشاره می‌شود:


تشکیل حکومت واقعی اسلام
به لحاظ اجتماعی ـ مذهبی، حضرت امام که اندیشه سیاسی خودشان را ضرورت تشکیل حکومت در چارچوب احکام و قوانین اسلامی در راه تحقق بخشیدن به پیاده کردن این احکام می‌دانستند، با شجاعت هرچه تمامتر به انتقاد از برخی رفتارها و عملکردهای غیراسلامی حکومت پهلوی پرداختند و نهایتاً حکومت وی را غیراسلامی و وجود شاه در ایران را مانع اصلی در راه نیل به حکومت صددرصد اسلامی که آرزو داشتند به حساب آوردند. مخالفتها و انتقادات اولیه امام از زیر سؤال بردن حرکتهای خائنانه شاه به اسلام و هم‌پیمان شدن با یهود آغاز می‌گردد:
«... همه با هم همصدا بگویند که آقا ما نمی‌خواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند. ما نمی‌خواهیم که مملکت ما با مملکت یهود هم‌پیمان بشود در مقابل پیمان اسلامی...»
لحن پرقدرت امام در سخنرانیهای خود و در انتقاد تند و صریح از شاه، محمدرضا پهلوی و اعمال وی را بی‌محابا زیر سؤال می‌برد و نه تنها وی را یک حاکم اسلامی نمی‌دانستند، بلکه او را جنایتکار و خاطی از احکام و قوانین اسلام می‌خوانند:
«... جنایتکاری که علیه تمام شعائر مذهبی و اسلامی مبارزه می‌کند و با همة مظاهر اسلامی مخالف است، نمی‌تواند، در بین مسلمین موافق داشته باشد. جنایتکاری که می‌گوید مذهب در حکومت من نقشی ندارد، چطور ممکن است موافق داشته باشد...»
حضرت امام با اشاره به گزارش تاریخی منابع مربوط به عدم سازش امام علی(ع) با معاویه از همان ابتدای خلافت، آن را حجتی آشکار بر مردم زمانة خود در عدم رضایت به حکومت جور می‌دانند و معتقدند که:
«رضایت بر حکومت اینها... رضایت بر غارتگری مال مردم است و هیچ مسلمی حق ندارد که رضایت بدهد به حکومت ظالمی ولو یک ساعت.»
وضعیت سیاسی ـ فرهنگی و تمدنی‌ای را که محمدرضا شاه در ایران ایجاد کرده بود، یعنی با اقدامات و عملکردهای خود سعی می‌کرد تا ایران را یکسره به دامن استعمارگران ببرد و به اصطلاح آنها را پناهگاه خود قرار دهد و هر روز بیش از پیش ما را وابسته و محتاج به آنها در تمامی شئون زندگی حتی در مسائل خصوصی نماید و این کار را تمدن و تجدد به حساب می‌آورد، مورد انتقاد و اعتراض حضرت امام قرار می‌گرفت. ایشان معتقد بودند: حکومتی که ملاکهای علومش و تربیت و تعلیمش، وابسته کردن مردم جامعه اسلامی باشد، این حکومت اسلامی نیست.
«... ما که می‌گوییم حکومت اسلامی، می‌گوییم این وضع باید از بین برود...»
امام با برشمردن برخی اعمال ننگین شاه معتقد بودند که رژیم حتی به حداقل احکام و دستورات اسلامی نیز عمل نمی‌کند. بنابراین چنین حاکمی شایستگی و صلاحیت حکومت بر امت اسلام را ندارد:
«لااقل به بعض احکام این حاکم عمل بکند، خیانت نکند به این ملت، نخورد مال این ملت را. برندارد مال این ملت را ببرد به آمریکا و به سایر ممالک و ویلا برای خودش و بچه‌هایش و طایفه‌اش درست بکند»
«... ما دنبال یک حاکم تقوادار، تقوای سیاسی لااقل داشته باشد. نخورد مال این ملت را، هدر ندهد مال این ملت را...»

سیاستهای بین‌المللی و لزوم تشکیل حکومت اسلامی
نفوذ استعماری استعمارگران و رخنه عوامل مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، و حتی مذهبی آنها در درون تشکیلات جامعه ما در رژیم گذشته منزلت مسلمان را متزلزل ساخته بود. رضایت به این دریوزگی و سرسپردگی و خفت و زبونی که جامعه بین‌المللی و در رأس آنها آمریکا، انگلیس و اسرائیل برای ایران و دیگر کشورهای اسلامی منطقه به وجود آورده بودند، عالمان آگاه، آزاداندیش و دلسوز به حال ملت اسلام همچون حضرت امام را متقاعد می‌کرد که تشکیل حکومتی اسلامی که به این خفتها و زبونیها در عرصه بین‌المللی خاتمه دهد، بایسته و جزء تکلیف آحاد مسلمین می‌باشد و چنین اقدامی اولین هدف و آرمان امام خمینی به شمار می‌رفت:
«... در مرحلة اول، هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادی و سلطة خارجی و داخلی متکی به خارج است و نیز قطع هر نحو سلطه چه سیاسی و نظامی و چه فرهنگی و اقتصادی است و بیرون راندن استعمار و استثمارگران هر که باشند و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده...»
حضرت امام با آگاهی و اشراف کامل بر مسائل بین‌المللی در جهت ریشه‌یابی عوامل که مخل در کار برقرار شدن حکومت اسلامی بودند، از دستهای آلوده و پیدا و پنهان استکبار و استعمار جهانی در این کار غافل نبودند. ایشان با گوشزد کردن توطئه‌های بیگانگان در ممالک اسلامی از موج تبلیغات منفی که بر علیه اسلام از جانب استعمارگران به افکار مردمان مسلمان تزریق می‌گشت، پرده برداشته‌اند:
«... استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام حکومتی ندارد، تشکیلات حکومتی ندارد... واضح است که این تبلیغات جزئی از نقشة استعمارگران است برای بازداشتن مسلمین از سیاست و اساس حکومت...»
از دیدگاه حضرت امام نقشة دیگر استعمار برای تضعیف حکومتهایی که داعیه اسلام‌خواهی در مملکت خویش داشته‌اند، تبلیغ و تحلیل ناروا در رابطه با عدم سازگاری دیانت اسلام با سیاست و ترساندن اقشار علما و روحانیون از ورود به عالم سیاست و منع آنها از داخل شدن به دستگاههای سیاسی حتی برای نظارت، جهت حفظ احترام و منزلت خویش در میان مردم و جامعه اسلامی است. با تبلیغ اینکه دخالت در امور سیاسی در واقع همان روی آوردن عالم و روحانی به امور دنیوی و مصداق فرد فاسق می‌باشد! اندیشه‌های مسموم خود را به خورد برخی از روشنفکران منحرف و برخی از اهالی حوزه داده و با این اقدامات و تبلیغات، سعی در منزوی کردن علما و روحانیون که از پیشروان مردم در نهضتهای انقلابی به حساب می‌آمدند و جدی‌ترین عناصر مخالف با سلطة استعمارگران و از اصلی‌ترین منهیان متخلفان از قوانین و احکام اسلامی در کشور بودند، نمودند. متأسفانه برخی از روحانیون و روشنفکران نیز ناآگاهانه و بدون اطلاع از اندیشه‌های شوم استعمار آب به آسیاب دشمن می‌ریختند و آنها را در راه پیشبرد اهداف شومشان یاری می‌کردند.
«... این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده‌اند. این را بی‌دین‌ها می‌گویند. ...این حرفها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده‌اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعة مسلمانان برکنار سازند و ضمناً علمای اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادی و استقلال جدا کنند. در این صورت می‌توانند، بر مردم مسلط شده و ثروتهای ما را غارت کنند. منظور آنها همین است...»
«... این تبلیغ سوء را عمال سیاسی استعمال می‌کنند تا شما را از سیاست کنار بزنند و از دخالت در امور اجتماعی بازدارند و نگذارند با دولتهای خائن و سیاستهای ضد ملی و ضد اسلامی مبارزه کنید و آنها هر کاری می‌خواهند بکنند... کسی نباشد، جلو آنها را بگیرد...»
هدف از تأسیس دولت اسلامی
از دیدگاه امام دولت پهلوی دولتی غیرقانونی بود که نه از پایگاه مردمی برخوردار بود و نه مطابق با موازین حکومت اسلامی رفتار می‌کرد و این خود باعث می‌شد تا امام خمینی اولین مقصود سیاسی خودشان در جامعه را تأسیس دولت و حکومت اسلامی مطابق با آن نوع که توسط پیامبر(ص) و امام علی(ع) در حکومتشان بوجود آورده بودند، بدانند.
امام حکومتی مدنظرشان بود که اهم مقاصد و خواسته‌های مردمان مسلمان را برآورده کرده و به نیازهای آنان پاسخ گوید. در واقع حکومتی که آرزوی حضرت امام بود، حکومتی بود که پس از تأسیس شدن آن، مایه افتخار و مباهات مردم مسلمان ایران باشد و این حکومت نمونه‌ای باشد، برای نشان دادن حکومت صحیح به دیگر حکومتهای اسلامی و حتی امتهای غیراسلامی ممالک دیگر:
«... اگر چنانچه ما بتوانیم ان‌شاءالله حکومت اسلامی را اجرا بکنیم، در این ممالک، یا در مملکت خودمان که ایران است، آن وقت معلوم می‌شود که طرز حکومت چطور است...»
ساده‌زیستی یکی از اصلی‌ترین فاکتورهای مهم و از اهداف حضرت امام بود که آن را از طرز زندگی حضرت علی(ع) در هنگام حکومت پنج ساله حضرتش الگوبرداری نموده بودند و با استناد به چنین زندگانی بود که خواسته خودشان را مطرح می‌کردند و از شاه و عملکرد غیراسلامی او انتقاد می‌نمودند:
«... ما می‌خواهیم یک حاکمی در همه ایران ـ اگر ان‌شاءالله موفق بشوند مسلمین ـ در همه ممالک اسلامی یک حکومت باشد این جوری یک حکومت باشد که مال مردم را نخورد. یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد، یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد...»

مهمترین مقصود و هدف حضرت امام از تشکیل حکومت اسلام، معرفی کردن حکومتی نمونه به جهان معاصر برای خروج بشریت از بن‌بستهای سیاسی‌ای بود که حکومتهای غیرقانونی و فاسد آنها، آگاهانه یا ناآگاهانه امتها را گرفتار ساخته بودند و مرتب اظهار امیدواری می‌کردند تا در آینده‌ای نزدیک این امر به وقوع بپیوندد و آنها بفهمند که حکومت اسلامی چه حکومت باارزشی است و مشخصه‌های یک حکومت صحیح چیست:
«... من امیدوارم که حکومت اسلامی در ایران تشکیل بشود و از مزایایی که در حکومت اسلام هست، بر بشر روشن بشود تا بشریت بفهمد که دین اسلام چه دینی است، و در روابط بین حکومت و ملتها چه روابطی است و در طرز اجرای عدالت چه نحوی است و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقی دارد در زندگی...»
«... اگر چنانچه اسلام به آن طوری که هست پیاده بشود و اجرا بشود امید آن را داریم که تمام بشر در تحت لوای اسلام بیرون بیاید، تمام مکتبها شکست بخورد. مع‌الاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم...»
امام خمینی نوعی حکومت اسلامی می‌خواستند، در کشور برقرار بشود که همه ارکان حکومتی آن، از شخص حاکم تا پایین‌ترین رده‌های مدیریتی و ریاستی آن، رفتار و زندگی و عملکردی شبیه به نظام خلافتی امام علی(ع) داشته باشند. هدف و منظور حاکمش از حکومت همان هدفی باشد که امام علی از بدست گرفتن حکومت از ابتدای بیعتشان با مردم مدنظرشان بود. وضع زندگی و معیشت او، حتی در زمان حکومت، از افراد طبقه سه پایین‌تر و با مردم و با همین طبقه فقرا هم‌درجه در زندگی بود.
دادرسی حاکم اسلام در حکومتی که مقصود و هدف حضرت امام بود می‌باید، با رؤسای جمهوری و حاکمان دیگر تفاوت داشته باشد:
«... حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل رؤسای جمهوری نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه می‌آمد، جلوس می‌کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می‌کردند...»
هدف حضرت امام از تشکیل حکومت اسلامی در این گفتارشان تبلور یافته است:
«... ما می‌خواهیم، یک حاکمی در همه ایران ـ اگر ان‌شاءالله موفق بشوند مسلمین ـ همه ممالک اسلامی یک حکومت باشد این جوری یک حکومت باشد که مال مردم را نخورد. یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد؛ یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد...»

آفات دولت اسلامی و موانع تشکیل آن
در نظر امام یکی از آفت‌هایی که دولت اسلامی را تهدید می‌کند، مناقشات میان گروهها و احزاب مختلفی است که در راه تشکیل حکومت اسلامی تلاش می‌کنند. به همین دلیل به فرمان ایشان، این احزاب و گروهها باید تلاش کنند تا بدور از مناقشات گروهی خود و حزبی، ملت را تا رسیدن به هدف عالی، یعنی تشکیل حکومت اسلامی هدایت کنند.
دستهای ناپاک و عقلهای ناقص یا ضعیف نیز ممکن است، بر سر راه تشکیل یا تداوم حکومت اسلامی قرار گرفته و مانع تحقق آرمان ملت در راه تشکیل شدن یا ادامه یافتن و یا کند شدن حرکت جامعه به سمت تشکیل دولت ناب اسلامی گردد. همانطور که به قول حضرت امام همین عوامل بعد از رسول الله و در صدر اسلام موجب انحراف جامعه اسلامی و دور کردن آن از بستر صددرصد اسلامی خویش شدند.
یکی دیگر از آفتهای فکری که خطر بزرگ داخلی از دیدگاه امام محسوب می‌شود و همین نقیصه فکری و تفسیری از اسلام، باعث رخنه استعمار و ضربه زدن به دولت و یا مانع‌تراشی عمده بر سر راه تشکیل دولت می‌گردد:
«... تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه عرضه می‌شود، برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند و نگذارند، مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام باشند حکومتی بوجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کند...»
همان‌طور که اشاره شد حضرت امام در سخنرانی‌های خود مؤکداً به تبیین آفت‌های اندیشه انحرافی در درون جامعه اسلامی و هشدار دادن نسبت به خطرات آن می‌پردازند.
ویژگیها و مزایای حکومت جمهوری اسلامی
حضرت امام، خصوصیات و مزیت‌های اسلامی را که از دهة چهل به بعد در ذهن خودشان می‌پروراندند، در تمامی سخنرانیهای خود مطرح می‌ساختند. اصل اندیشه حضرت امام در واقع خداسالاری در جامعه بود. یعنی پیاده کردن دستورات خدا که در جامعه اسلامی از طریق آیات قرآن؛ سنت و گفتار پیامبر و ائمه به مسلمان‌ها ابلاغ می‌گردد و حاکم اسلام باید آنچه از طرف خدا رسیده را عمل کند.
«... حکومت سلطان اسلام «ظل الله» است. معنی «ظل» این است که حرکتی ندارد؛ خودش، حرکت به حرکت اوست...»

در حکومت اسلامی که مدنظر امام بود، نائل شدن جامعه اسلامی به پیشرفت و بالا رفتن سطح زندگی مردم و پاسداشت ارزشهای اسلامی، همچنین تأمین امنیت آنها تا زمانی که به عنوان یک شهروند در مملکت اسلامی زندگی می‌کنند، جزء اصلی‌ترین ویژگی‌ها و مزیتهایی بود که مردم از آن برخوردار می‌شدند. در همین راستا حضرت امام در سخنرانی خویش در برابر تبلیغات منفی اقدام به موضع‌گیری کرده‌اند:
«این جور نیست که اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود، دیگر زندگی مردم را به هم می‌زند و توپ و تانک و این چیزها دیگر نمی‌خواهیم و ما می‌خواهیم، الاغ سوار بشویم حرفهای مفت است که می‌زنند.»
به فرمایش امام به ما می‌گویند که شما حکومت اسلامی می‌خواهید بکنید؛ می‌خواهید که اصلاً چرخ این مملکت را بخوابانید! این غلط است می‌گویند؛ اینها تبلیغات باطل استما که می‌گوییم اسلام، اینها تبلیغات می‌کنند که اینها می‌خواهند هرج و مرج کنند.
حضرت امام پس از موضعگیری در برابر تبلیغات منفی دشمنان و معترضان اندیشه حکومت اسلامی، مزایا و ویژگیهای حکومت اسلامی را از دیدگاه خودشان مطرح نموده‌اند:
«... ما که حکومت اسلامی می‌گوییم، [یعنی] این هرج و مرج نباید باشد... ما چرخها را به راه می‌خواهیم بیاندازیم... نفتهای شما الآن به اروپا و آمریکا دارد می‌رود، ما می‌خواهیم جلوی این گرفته بشود؛ یک مقدار عاقلانه‌اش فروش برود، آن هم ارز دست ما بیاید؛ نه اینکه نفت ما را ببرند...»
حضرت امام معتقد بودند که حکومت اسلامی حکومتی است که به همان شکلی که حکومتهای دیگر تشکیلات حکومتی و اداری دارند و برای آن قوانین و مقررات وضع کرده‌اند، دین اسلام نیز دارای چنین ویژگیهای حکومتی است و قانون اساسی اسلام باید با تفسیر و تحلیل صحیح از دل احکام و عقاید آن بیرون کشیده شود.
«... اسلام حکومت دارد و حکومتش همان نحوی که حکومتهای دیگری هست و تشکیلات دارد؛ تشکیلات دارد لکن تشکیلاتی که تمامش بر مبنای عدالت است. روابط حکومت با رعیت، با اصناف رعیت، روابط رعیت با حکومت، روابط حکومت با مذاهب اقلیت، روابط مردم جامعه با اقلیتها، روابط حکومت با حکومتهای دیگر، روابط خود جامعة اسلامی با جوامع دیگر، تمام اینها قوانین دارد...»
«... وقتی حکومت اسلامی تشکیل شود همه تابع قانون اسلامند و اسلام یک جناح یکپارچه و واحد است؛ حکومت ما جمهوری اسلامی است که متکی بر آیات قرآنی است و قانونش، قانون اسلام است و جناحهای سیاسی در آنجا در اظهار عقاید خود آزادند...»
برنامه‌های حکومت اسلامی

طرحها و برنامه‌هایی که حضرت امام در اندیشه خودشان پس از تشکیل حکومت اسلامی و در بخشهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی در نظر داشتند، در سخنرانیها و یا نوشته‌های ایشان منعکس شده است. برنامه پیشنهادی ایشان با اشراف کامل بر نقطه ضعفهای حاکمان و خلفای غاصب و غیرقانونی اسلامی در طول تاریخ و بخصوص حکومت پهلوی و مد نظر داشتن راهکارهایی خیرخواهانه که به سود مردم جامعه اسلامی و پیشرفت اسلام باشد بوده است.
استقلال و رسیدن به خودکفایی لازمة حکومت اسلامی، برای قطع وابستگی به اجانب از برنامه‌های دیگر امام بوده است. همچنین برنامه‌ها و سیاستهای خارجی و بین‌المللی نیز که ایشان بر آنها تأکید داشتند، نوعی خوار کردن و در تنگنا قرار دادن حتی قطع رابطه کردن با دولتهای معاند با اسلام و حکومت اسلامی بود:
«... همه با هم همصدا بگویند که آقا! ما نمی‌خواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند. ما نمی‌خواهیم که مملکت ما با مملکت یهود هم‌پیمان بشود، در مقابل پیمان اسلامی...»
از دیدگاه حضرت امام نشریات و نوشته‌های آنها هم باید، در راستای اسلام و آماده کردن مقدمات یک حکومت اسلامی باشد:
«باید برنامه و نشریات همه جناح‌ها، بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی باشد و در مقدمه، سرنگون کردن طاغوت و شاخ‌ها و شاخه‌های آن...»
در جامعة اسلامی که آرمان و آرزوی حضرت امام به حساب می‌آمد، برنامه‌ها طی دو مرحله، هم استقلال و خودکفایی مملکت اسلامی و اختصاص یافتن سرمایه‌ها به مردم را شامل می‌شده است و هم مجموعه اقداماتی در درون تشکیلات این جامعه هم به لحاظ منابع انسانی که تصفیه درونی و پالایش نیروهایش می‌خوانیم و هم به لحاظ منابع و امکانات مالی، جهت انجام اصلاحات تشکیلاتی به طور همه‌جانبه مدنظر بوده است:
«... در مرحله اول هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادی و سلطة خارجی و داخلی متکی به خارج است و نیز قطع هر نحو سلطه چه سیاسی و نظامی و چه فرهنگی و اقتصادی است و بیرون راندن استعمار و استثمارگران هر که باشند و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده... مرحله دوم تصفیه کامل وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و مؤسسات دولتی و ملی از اشخاص خائن و استفاده‌جو و انگل‌هاست و سپردن کار به کاردانان وطنخواه امین و نیز حذف زواید شعبه‌ها و کرسیهایی که کار مفید برای کشور ندارند... و حذف هزینه‌های فوق‌العاده و حاتم‌بخشی‌ها که موجب تزلزل بودجة دولت شده است و پس از آن مراحل دیگری است که به تدریج اصلاح می‌شود...»

برنامه سیاسی‌ای که مدنظر حضرت امام بوده است، از سوی تبلیغات مخالفان بخصوص رسانه‌های رژیم و تبلیغات‌چیان شاه قلب شده و آنها درصدد بودند تا اندیشه امام و برنامه‌های حکومتی ایشان را نوعی نقشه‌ها و اهدافی شبیه آنچه امپراطوری عثمانی در قرنهایی که این امپراطوری از قدرت جهانی برخوردار بود، تعبیر نمایند و آن را خطری قریب‌الوقوع برای غربیان و کشورهای منطقه تلقی کنند. سؤالی که لوسین ژرژ خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه در تاریخ 4/2/57 از ایشان پرسیده بود، نیز ناشی از تأثیر همین شایعات و فرضیات مغرضانه بود. اما آنچه پاسخ حضرت امام بود، در واقع استناد ایشان به نوع تشکیلات حکومتی پیامبر(ص) و علی (ع) بود:
«... تنها مرجع استناد برای ما زمان پیغمبر و زمان امام علی است...»