تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

تحقیق و مقاله برای دانش آموزان

خانواده و زندگی اجتماعی افراد

رضا بیگدلی در تحقیق برای دانش آموزان:
تحقیق در مورد خانواده و زندگی اجتماعی افراد
نوجوانان و جوانان قشر عظیمی از جمعیت هر کشور خصوصاً جامعه ما را تشکیل می‌دهند. آنان سرمایه‌های ارزشمند جامعه و امیدهای درخشان مملکت تلقی می‌شوند و عامل بسیار مهمی در رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به شمار می‌روند و از ایشان انتظار می‌رود که در آینده‌ای نه چندان دور مسئولیت عظیم و سنگین اداره چرخهای مملکت خود را عهده‌دار گردند.
خانواده اولین نماینده جامعه است که کودک سالها اولیه عمر خود را در آن می‌گذراند و وظیفه دارد که نوزاد وابسته، فاقد فرهنگ و لذت جو را به موجودی خودیاور، با فرهنگ و مسئولیت پذیر بار آورد. در این روند که اجتماعی شدن نام دارد والدین نه تنها در برابر کودک بلکه در برابر جامعه‌ای که او باید با آن سازش یابد مسئولیت و در صورتی که نتوانند کودک خود را درجریان رشد با ملاکهای معینی که هنجار اجتماعی نامیده می‌شود، تطبیق دهند و رهنمودهای عقلی،‌اجتماعی و اخلاقی را در وی مستقر سازند در انجام وظیفه خود قصور نموده‌اند.
والدین به عنوان اولین مربی و معلم کودک، در تربیت و چگونگی رفتارهای وی مهمترین نقش را ایفا می‌کنند و بی‌توجهی و اهمال در این امر عواقب وخیمی را در زندگی کودک به وجود می‌آورد. رفتار کودک عکس‌العملی به عوامل محیطی و خصوصاً به عملکرد والدینش می‌باشد. چنانچه رفتار والدین با کودک براساس صداقت، دوستی، احترام و پذیرش باشد، کودک احساس امنیت و آرامش می‌کند و از ابتلا به بسیاری نابسامانی‌ها محفوظ می‌ماند. از سوی دیگر، انتقادهای بیجا و بی‌مورد و روابط خانوادگی گسسته و نابسامان کودک را مضطرب و آزرده خاطرمی‌سازد و موجبات ابتلاء وی به بسیاری از مشکلات رفتاری را فراهم می‌آورد.

خانواده اولین مدرسه کودک است که طفل نگرش نسبت به خود، زندگی و مردم در آن می‌آموزد.
حضرت علی (ع) می‌فرماید : لا میراث کألادب هیچ ارثی برای فرزند بهتر از ادب و تربیت نیست و یا ما نحل والداً نحلاً افضل من ادب حسن. بخشش و تفضیل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست.
مطالعات متعدد اهمیت روابط والدین با فرزند را مورد تأکید قرار داده‌اند. بررسی‌های انجام شده دو بعد رفتار والدین نسب به کودکان و نوجوانان را مشخص می‌سازد. بعد پذیرش ـ طرد و بعد کنار گذاشتن ـ محدود کردن پدر و مادر پذیرنده نسبت به کودک از خود عاطفه، تأیید، گرمی ودرک نشان داده و از تنبیه بدنی کمتر استفاده می‌کنند. اما والدین طرد کننده با کودکانشان سرد بوده و آنها را تأیید نمی‌نمایند و برای برقراری نظم نیز از تنبیه بدنی استفاده می‌کنند. پیداست که از دیدن فرزندشان لذت نمی‌برند و نسبت به نیازهای او حساسیت ندارند. بُعد آزاد گذاشتن ـ محدود کردن نیز خودمختاری و آزادی عملی گفته می‌شود که والدین برای کودک قائلند. والدین معتقد به آزاد گذاشتن به کودک اجازه تصمیم‌گیری داده و او را در انجام آن آزاد می‌گذارند. آنان قواعد انضباطی اندکی برقرار نموده و پیوسته کودک را تحت فشار قرار نمی‌دهند. اما پدر و مادر معتقد به محدود کردن کودک خود را به شدت تحت کنترل دارند. در حد وسط بین این دو، شیوه‌ای به نام آزادمنشانه وجود دارد که شیوه‌ای معتدل بین ان دو روش افراطی است. پژوهشها نشان می‌دهند که ترکیب دو شیوه آزادمنشانه یا پذیرنده بهترین شیوه فرزند پروری است.
رشد وجدان کودک به مقدار زیادی بستگی به روابط او با والدین و یا جانشین آنها دارد. نظام ارزشهای فرد معمولاً از راه روابط وی با والدین از طریق همانندسازی ایجاد می‌شود و بر محبت و اعتماد استوار می‌باشد. در افراد ضد اجتماعی فرآیند همانندسازی معیوب است. در سابقه این افراد وجود مشکلات با والدین یا مراجع قدرت در اوان زندگی دیده می‌شود. به نظر می‌رسد که این سابقه با موضوع والدینی مربوط می‌باشد که معمولاً غیرمنطقی، بی‌رحم، ریاکار و بی‌ثبات هستند. کودک در پیوند دادن خود به هر یک از والدین به عنوان سرمشق یا منبع امن دچار مشکلمی‌باشد، زیراا مهر و محبت و اعتماد متقابل دوجانبه وجود ندارد.
خانواده متزلزل دارای شرایط و اوضاع و احوال گوناگونی است که برخی از مظاهر آن اختلافات خانوادگی ، جدایی، طلاق و یا مرگ والدین است. در این نوع خانواده‌ها مناسبات والدین با یکدیگر و با فرزندانشان طبیعی نیست و این امر می‌تواند منجر به بروز بسیاری از مشکلات در فرزندان آنها شود.

پیشنهادات
مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که خانواده در بروز سلامت و یا مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. رسانه‌های گروهی، مراکز فرهنگی ـ تربیتی و همچنین مراکز مشاوره و روان درمانی باید ابتدا سعی وافر خود را در آگاه نمودن خانواده از نیازها و مسایل کودکان و نوجوانان به کار بگیرند و در صورت لزوم به کمک آنها بشتابند . آموزش به والدین به شیوه‌های مختلف و به خصوص از طریق کلاسهای آموزش خانواده که توسط افراد متخصص و به طور مستمر هدایت شود، در این راستا اجتناب‌ناپذیر می‌نماید.
باید به خانواده‌ها آموخت که :
1 ـ به نقش الگویی خود توجه داشته باشند و بدانند که آثار رفتارهای آنان به زمان حال منحصر نمی‌شود بلکه کودک یا نوجوانی که والدین ناسازگار دارد، خود در آینده نیز نقش همسری و والدی را به درستی ایفا نخواهد کرد.
2 ـ برای احتراز از برخوردها و بگومگوهای خانوادگی هر یک از والدین به وظایف خود نسبت به دیگری آگاه شده و رعایت حقوق وی را بنماید.
3 ـ به موقعیت سنی فرزندان خود به خصوص نوجوانان توجه نموده و به نیازها و خواسته‌های وی توجه داشته باشند و بدانند که او دیگر کودک نیست و باید تا حدی آزادی عمل داشته و زندگی را خود تجربه نماید. از امر و نهی‌های مداوم نسبت به وی پرهیز نمایند.
4 ـ اعضای خانواده نباید نسبت به هم بی‌تفاوت بوده و یا با خصومت با یکدیگر برخورد نمایند. برای هویت‌یابی مناسب نوجوان بهترین نوع خانواده آن است که در عین حال که اعضایش با هم رابطه دارند، هر یک فردی مستقل باشند.
5 ـ تبعیض در بین فرزندان رااز محیط خانوادگی دور نمایند. احساس طرد شدگی در نوجوان منجر به بی‌ارزشی، یأس، ناامیدی، افسردگی و حتی خودکشی می‌گردد.
6 ـ به این امر توجه نمایند که فرزندان بیشتر با والدین همانندسازی نموده و ارزشهای آنان را درونی می‌کنند که ایشان را دوست داشته و روابط خوبی با آنان داشته باشند.
7ـ برخی عدم توافق‌ها را ناچیز بشمارند و با طلاق زمینه بی‌خانمانی و مشکلات عاطفی و رفتاری را برای فرزندان خود فراهم نکنند. همچنین در صورتی که وقوع طلاق ضروری شد و ارزش وقوع آن بیش از ادامه یک زندگی نابهنجار تشخیص داده شد، آموزشهای لازم را جهت برخورد صحیح با فرزندانشان برای تعدیل اثر طلاق دریافت دارند.
9 ـ از برخودرهای متناقض و واجد دوسوگرایی با فرزندان خود بپرهیزند. بسیاری از والدین در عین حال که مایلند نوجوانشان مستقل شود، نمی‌توانند جلوه‌های استقلال را در وی قبول کنند و همزمان خواهان وابستگی وی هستند،‌این طرز برخورد موجبات خشم، بی‌اعتمادی و حتی زمینه مشکلات روانی چون بیماری اسکیزوفرنی را فراهم می‌نماید.
10ـ به جای تحمیل مقررات خشک و غیرقابل تحمل و اعمال کنترل‌های بیش ا زحد، تحقیر و سرزنش و یا تنبیه بدنی به نوجوانان توضیح دهند که رفتار وی چه پیامدها و عواقبی دارد. در غیر این صورت نوجوان والدین را زورگو تلقی می‌نماید.
11 ـ والدین وظیفه‌شناس نسبت به مسایل نوجوان خود حساس هستند تغییرات خلق و خوی خودرا درمی‌یابند؛ متوجه اضطرابها و حالات افسردگی او می‌شوند و در صورت تداوم به فکر اصلاح و درمان برمی‌آیند. خوب است حدود بهنجاری و نابهنجاری رفتارها به آنان شناسانده شود تا در موقع مناسب اقدام لازم صورت گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.